سلام خانما
من ۲۱ سالمه
نا الان اهل هیچ خطایی نبودم و نیستم
با پدرمم تا حدودی رفیق و دوستیم
ولی یه وقتایی یه کارایی میکنه آدمو پشیمون میکنه از راحت بودن باهاش
همینطوری امروز داشتیم حرف میزدیم از دهنم پرید بهش گفتم امروز ساعت ۴میخوام برم
یهو داد زد، نهههههههههههه ، تنها نریییییی، گفتم چرا اخه ، گفت فکر منو خراب نکن
واقعا تعجب کردم
چرا اینطوری میکنه اخه
منم چون رزرو کرده بودم دیگا نخواستم کنسل کنم
از طرفی از هفته بعد کلااااا از شنبه تا چهار شنبه درگیر دانشگام
سه شنبه ها هم چون نیم بهاس میرم سینما
من هیم تفریحی ندارم
نه دوستی ، نه تولدی ، نه چیزی
منم راستش برای بار اول میخوام به حرفش گوش نکنم
چون دلایل منطقی نداره
واقعا نمیدونم چرا مخالفت میکنه
نظر شما چیه