انقدر دعا کردم چله گرفتم نذر کردم ، انقدر التماسش کردم هیچوقت اون همه استیصال و اون همه گریه رو یادم نمیره هیچوقت اون همه نا امیدی که گذاشت تو دلمو یادم نمیره
هر دری بود زدم نشد
صبر کن عزیز من
بسپار به خودش، شاید باید یه توکل عمیق بکنی
درکت میکنم
ولی با خودم گفتم شاید قسمتم اینطوری بوده
منم منتظرم بمیرم با خدا یه گفت و گو خصوصی داشته باشم
حتما به صلاحت نبوده
هیچ کار خدا بی حکمت نیست
بعضی وقت ها نمیشه دیگه
منم از زیارت عاشورا تا حالا حاجت نگرفتم
در حالی که همه گرفتن
اون باید تورو ببخشه نه تو اونو
منم مثل تو:)
نمیدونم چرا نخواست
اگه نمیخواست چرا این ارزورو تو دلم گذاشت؟:)نمیدونم
منم هم عقیدم باهات
خانومی عجله نکن، هر چی بیشتر گریه کردی حتما چیز خیلی بهتر و خوبی که به صلاحت بشه میده بهت، عجله نکن، از مادر مهربانتره، فقط ناامید نشو که جبران کنه دهنت باز میمونه
خدا تو قران گفته صبر کن عزیزم
زمانی بوده که حتی پیامبرا هم رحمت خدا داشتن ناامید میشدن
خدا معلومه صدات رو می‌شنوه
خدا گفته بنده‌های خوب من از نماز و صبر کمک میگیرن
اگه قراره همه چی خوش و خرم باشه پس چه زمانی ایمان ما امتحان میشه؟
منم هیچوقت اون زجه ها گریه ها رو یادم نمیره...
زنداداش منو برد بچه های کوچیکش بی مادر شدن...
حیف اونهمه زیبایی مهربونی هنرمندی و صبوری ....
چقدر زجه زدیم اما نگاهمون نکرد توی یکماه همه ماهارو نابود کرد...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز