من با یه دیوار ازدواج کردم مث بز وایمیسته نگا میکنه
هیچ کار ولی بعدش به غلط کردن میوفته اون وقت دیگه من راضی نمیشم
انقدر ادا درمیاره که پشیمون میشم از گریه کردن
هیچی
اول ک سعی میکنه از دلم دربیاره، چندباری نازمو میخره اگ حرف نزنمو ادامه بدم ب گریه‌دیگه کاری نداره باهام.
این کارش واسه وقتیم ک قهریم صدق میکنه.
اا حالا ک بیتفاوت بوده و بارها موقع ناراحتیم ناراحت ترم کرده. یا با کتک یا با توهین.
حالش بد میشه عصبی میشه میگه تحمل گریتو ندارم
بستگی داره از چی ناراحت بشم. مثلا حرف بدی زده باشه بهم خودش میاد منت کشی ولی اگه مثلا از بیرون بودن با رفیقاش ناراحت باشم میگه باش تا خورت درست بشی😑
آرومم میکنه
یکبار یه دعوای شدید داشتیم حالم بد شد گریه کرد اصلا دلم ریش شد کاش هیچوقت غم و گریش نبینم
اگه خودش مقصر باشه میاد اشکامو پاک میکنه میگه مگه زدمت گریه نکن حرف بزن . ولی نمیدونم چرا من حتی اگه از خودش عصبی باشم بازم دلم میخاد برم بقلش😐
اصلا پیشش گریه نمیکنم تو این چندین سال شاید یکی دوبار گریه امو دیده
بغلم میکنه اشکامو پاک میکنه معذرت که من بمیرم باعث اشکای تو شدم منم مثل بچه د وساله بدتر اشک میریزم مگه تموم میشه هی بغض میکنم هی میترکه
میگه
کی اشکاتو پاااااک میکنه وقتی که گریه داری
و سریع میاد بغلم میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز