2777
2789
عنوان

کیا تجربه سقط جنین داشتن😭😭😭😭😭😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 913 بازدید | 109 پست
دکتر به من گفت تا شش ماه باید صبر کنی چون وقتی بچه سقط شد جفتم نیفتاد و کورتاژ شدم و رحمم شل بودبعد ...

وای خدا کاش برامنم همچین اتفاقی بیوفته، چون شوهرمم میگه دیگه نباید فکر بچه باشی باید به خودت برسی،

منم بچم خداخواسته بود اصلا دیگه فکربچه نبودم ولی الان با همه وجودم دلم بچه میخواد تا جاش برام پرشه که دلم آروم بگیره

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم قربونت برم، من با همه وجودم درکت میکنم، بخدا پسربچه میبینم دلم آتیش میگیره،اصلا حرف کسی رو به ...

گلم سنم بالا رفته۳۹ سالمه.تیروییدو فشارو تپش روهم اضافه کن بهش واسترس چاشنی هرروزوهرلحظه زندگیمه و بی پولی و غربت...خلاصه جسمانی وروحی وکلا توان حاملگی روندارم...خیلی ضعیف شدم و اصلا تمایلی دیگه ب بچه داری ندارم.بعددخترم چهارماه بعدش دوباره حامله شدم.باورکن اونقدراسترس داشتم ک باکوچکترین قدمم توکل میکردم بخدا.اما اماچون دردام یکی دوتانیستن باوجودفیبروم تا۷ هفته بچم موند و دکترگفت قلبش ضعیف میزد بهت نگفتم ک سقط میشه مبادا ناراحت شی‌.گفتم دکتر چراباید ب زورازخدابچه بخام...یه روزناغافل افتادم ب خونریزی وبازهم دست تنهابودم.از۵ ظهر خونریزی شدید داشتم تا۱ شب.توخونه بودم.لرزش و درد و سرگیجه...گرفتم.بعدش افتادم روزمین وخداروباگریه شکرکردم.اونقدرگریه کردم ک توسجده خوابیدم...دیگه بعدش ب همسرم گفتم تمومه.من بچه نمیخام.بدنم توخالی شده...

شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
وای خدا چرا نذاشتن گریه کنی اخه،من الان تا فرصت گیر میارم میشینم گریه میکنم و زار میزنم، هرچند هنوز ...

حالا حالا حامله نش.به روحیت و بدنت برس...بعد.دردام زیادخواهر؛فقط خدامونده برام...همه اطرافیانم سپردم بخدا و توتنهایی باپسرم روزگارم میگذرونم.اما وحشتناک این دوره زمونه.پدرومادرهم ب بچش رحم نمیکنه....

شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
گلم سنم بالا رفته۳۹ سالمه.تیروییدو فشارو تپش روهم اضافه کن بهش واسترس چاشنی هرروزوهرلحظه زندگیمه و ب ...

عزیزدلم سنت که بالا نیست ولی به نظرم از لحاظ روحی خیلی ضعیف شدی،

منم بعضی وقتا فکرش میکنم میگم دیگه توان بارداری ندارم از بس این مدت بهم سخت گذشته،

خداروشکر یه بچه داری، همون یدونه رو آدم بتونه خوب تربیت کنه بخدا خیلی بهتر از اینه که چندتا بچه بیاری و نتونی بهشون رسیدگی کنی،

یخورده به خودت و روحیت برس خواهری، من با همه وجودم درکت میکنم، بخدا صبحا که بیدار میشم طوریم که انگار غم عالم تو دلمه

حالا حالا حامله نش.به روحیت و بدنت برس...بعد.دردام زیادخواهر؛فقط خدامونده برام...همه اطرافیانم سپردم ...

نه دیگه از حاملگی میترسم،

قربونت برم بخدا تو دنیا دیگه کسی به آدم رحم نمیکنه باید یاد بگیریم خودمون از پس خودمون بربیام، منم تجربه تورو داشتم، باورت میشه خواهرم حتی یه زنگ نزده ببینه من چی کشیدم

عزیزدلم سنت که بالا نیست ولی به نظرم از لحاظ روحی خیلی ضعیف شدی،منم بعضی وقتا فکرش میکنم میگم دیگه ت ...

🫂خوشحال شدم درکم کردی.انشالله بهترینها برات رقم بخوره


شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
نه دیگه از حاملگی میترسم،قربونت برم بخدا تو دنیا دیگه کسی به آدم رحم نمیکنه باید یاد بگیریم خودمون ا ...

دقیقا مث خانواده من.اونقدربیتفاوت ازکنارم ردشدن بقران انگارسالهای سال دخترشون نبودم خواهرشون نبودم...تنهااین موردنبود رفتارخانوادم باعث شد مادرشوهرم دم دربیاره و زبونش درازبشه...اونقدربانیش وکنایه و شماتت باهام برخوردارند...دستاش برد وب آسمون و ازینکه دخترم فوت شد همون روزبیمارستان خداروشکرکرد...بهم میگفت یتیمی تو...یتیم.منم بخاطر پسرم و زندگیم فقط سکوت کردم...بماند که الان داره کارماش پس میده و یه جاریم باوجودبچه نه ماهه اش نه ماه قهرکرده ورفته و انگارنه انگار..برادرشوهرمم ب پسرش و زنش و کلا ب زندگیش بی‌تفاوت شده .این وسط فهمید کی خوب کی بد.و سعی داره آشتی کنه مادرشوهره.ولی من بهش رونمیدم و حوصله تکرار روزای بدرو ندارم.همون دوری بهترین راه.تویه ساختمونیم.س سال قهرم باهاشون...یبار فقط یبار بهم خوبی نکردن...خداهمیشه باهامه و دماغشون روزب روزداره بخاک میماله.باخداباش وپادشاهی کن

شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
🫂خوشحال شدم درکم کردی.انشالله بهترینها برات رقم بخوره

فداتشم، همچنین انشاالله براتوهم بهترینا رقم بخوره،

مطمعن باش از این به بعد خدا دیگه برات جبران میکنه و زندگیت اونطور که دلت میخواد پیش میره

دقیقا مث خانواده من.اونقدربیتفاوت ازکنارم ردشدن بقران انگارسالهای سال دخترشون نبودم خواهرشون نبودم.. ...

عزیزم اشتباه اول مال خانوادت بوده، بعدشم مادرشوهرت اینا حق نداشتن همچین رفتاری باهات بکنن،

ای خدا بعضیا چجوری براحتی میتونن دل بشکنن، اونم تو اون شرایط که خودت به اندازه کافی داغون بودی،

خدا صبوره ولی به موقش یجوری جوابشونو میده که فکرشم نمیتونن بکنن،

احتمالا این وسط شوهرتم بی تقصیر نبوده، نباید میذاشت مادرش همچین حرفایی بهت بزنه، باید همونجا میزد تو دهن مادرش

فداتشم، همچنین انشاالله براتوهم بهترینا رقم بخوره،مطمعن باش از این به بعد خدا دیگه برات جبران میکنه ...

انشالله همینطورباشه.ممنونم از همدردیت

شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
عزیزم اشتباه اول مال خانوادت بوده، بعدشم مادرشوهرت اینا حق نداشتن همچین رفتاری باهات بکنن،ای خدا بعض ...

شوهرم بعدفوت پدرش واسه مادروخواهراش رسماداره پدری میکنه...کمبودی ندارن ازلحاظ پدر.یجوراییم چون وضع مالی ضعیف داریم نمیتونه ازخونه پدرش بیادبیرون.دهنش بستس بخاطرپول.خب بی تقصیرم نیست ونبود.ب اون خاطرمن تواون ماجرا واقعا دنیایه طرف من یطرف بودم...اونقدربیکس وتنهابودم.کم کم خودم پیداکردم و قطع رابطه کردم و توتنهایی ب آرامش نسبی رسیدم..خانوادمم ک ...ماشالا کم نزاشتن برام.دوتاخواهرام ازدواج کردن منو خبرنورد.بعدها وسالها بعد گله کردم مادرم خیلی شیک و کوتاه گفت بهم:مگه توآدمی دعوتت کنم.منم ازخونه ام انداختمشون بیرون و گفتم اگه آدم نیستم بیجاکردین اومدین اینجا.ایت درحالی بودک چهل دخترم تازه رد شده بودو من توبدترین لحظه هام تنها بودم وجزخدا کسی رونداشتم...الانم بیان بشینن کنارم و مهربونی کنن و حرف بزنن بقران من حرف مشترکی   ندارم باهاشون.بقران تنهایی خیلی بهتر

شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
شوهرم بعدفوت پدرش واسه مادروخواهراش رسماداره پدری میکنه...کمبودی ندارن ازلحاظ پدر.یجوراییم چون وضع م ...

عزیزم شوهرتم بنده خدا حق داره، اینروزا فشار اقتصادی رو مردا تاثیر گذاشته،

ولی نذار انقدر تنها بمونی به شوهرت نزدیکتر شو، با همدیگه زیاد حرف بزنید، همینکه شوهرت کنارت باشه برات کافیه،

نمیدونم چرا خانواده ها اینطوری شدن، این چه حرفی بود اخه مادرتون زده اونم موقعی که تازه زایمان کردین😔

تو خدارو داری گلم، انشاالله پسرت بزرگتر میشه و میشه پشت و پناهت


عزیزم شوهرتم بنده خدا حق داره، اینروزا فشار اقتصادی رو مردا تاثیر گذاشته،ولی نذار انقدر تنها بمونی ب ...

هرچقدرمیخام وسعی میکنم بدیهایی ک بهم کردن فراموش کنم لااقل یه تماس بگیرم وصداشون بشنوم نمیتونم و دل شکسته ام وغرورله شده ام بهم اجازه نمیده.اونام عین چی رفتن ونشستن سرجاشون انگارن انگار وجودخارجی دارم.درسته همسروپسرم هست.خداروشکر.اماخب.اطرافم میبینم همسایه هامیگن خونه پدرت میری؟واسه خاطرکنجکاوی میپرسن؛یه لحظه بغضمو قورت میدم ومیرم آره هرماه میریم و شب برمیگردیم.زیادنمیمونم...چقدردرد داره س سال ندیدم اما ازنظرمردم تورفت وآمدم...ملت خانواده شوهرش میگه بالا چشت ابرو تا دم طلاق میرن.اونوقت من این همه زیرظلم موندم خانوادم حمایتم نکردن  تامن پروبال بگیرم...فقط خوردم کردن تاتونستن...چ بدآدم نزدیکترین کسانش سمی باشن



شب های هجر راگذراندیم وزنده ایم🍀 مارابه سخت جانی خوداین گمان نبود
هرچقدرمیخام وسعی میکنم بدیهایی ک بهم کردن فراموش کنم لااقل یه تماس بگیرم وصداشون بشنوم نمیتونم و دل ...

عزیزم چقدر بغض کردم برا تنهاییت😔

چقد سنگدل بودن که چندساله ندیدنت و سراغتو نمیگیرن،

ای خدا چرا پدرومادرا انقدر تفاوت میزارن بین بچه هاشون،

کاش نزدیکت بودم خودم باهات رفت وامد میکردم، عین یه خواهر هواتو داشتم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز