من ۲۰ ساله با خانواده ی شوهر تو ی ساختمون زندگی می‌کنیم...منم حکایت شما برای مستقل شدن ۲ سال پیش قهر کردم..به شوهرم گفتم واحد ۸۵ متری دوخوابه منم ۴ تا بچه دارم با خودم و شوهرم میشیم۶ نفرگفتم بخدا جام تنگه ..کمد دیواری ندارم ..آشپزخونه کوچیکه کابینت خیلی کمه اصلا اموراتم نمیگذره خیلی بریزو بپاش میشه..بیا بریم جای دیگه..ی کم بزرگتر......خواهرجان خوانواده ی شوهرم به شوهرم یاددادن حالا که قهر کرده یک موقع میره مهرشو اجرا میزاره تمام اموالتو بزن به اسم ما....شوهرم تو همین دو سه روزی که من نبودم اینکارو کرد...منم وقتی برگشتم ی دعوای حسابی گرفتم هر چی از دهنم‌در اومد بعد ۲۰ سال بهشون گفتم..وکلا رابطمو باهاشون قطع کردم...بهشون گفتم واگذارتون کردم بخدا..فقط نشستم ببینم خدا کی بهشون نشون میده
میگه پول رهن رو کامل لازم دارم می‌خوام خرج خونه کنم
نمیتونم خونه اجاره کنم
میگه
سه سال ازدواج کردیم سه سالش بهترین خونه رو اجاره کردم حالا یکسال هم با خانواده ام زندگی کن
تا خونه خودمون ساخته بشه
فکر میکنم خیلی قراره سختی بکشم 🤦🏻♀️
عزیزم اینکارو نکن....به شوهرت بگو یک چادر برزنت بگیر تو خیابون چادر بزنیم،ولی خونه ی پدرت نمیام..اگه بری باور کن نمیزارن شوهرت خونه بسازه که هیچ...زندگیتم خراب میکنن..چه تضمینی هست که خونه بعد یکسال تموم بشه..شاید دو سه سال طول بکشه
جاریم خونشون تقریبا نزدیک خونه مادر شوهرم هست
بهم می‌گفت اگر اومدی اولین کاری که می‌کنی یه اتاق بردار جهازت همش بریز توش درو قفل کن
اینجا همیشه مهمون دارن فقط و فقط از وسایل تو استفاده میکنن
🤦🏻♀️😑
جاریم پیششون بوده بهتر میشناسشون ما از اول ازدواجمون رفتیم یه شهر دیگه
هنوز مستقل نشدیم که....تو همین ساختمون هنوز زندگی می‌کنیم.. خوانواده ی شوهرم دستشون تو جیب شوهرمنه وبه هیچ عنوان من الوجوه نمیزارن مستقل بشیم..بد جور با طلسم و جادو پای مارو اینجا بستن که جم نخوریم...من۴ تا بچه دارم..بخاطر بچها برگشتم ....من اصلا با شوهرم مشکل ندارم..وضع مالیش خوبه..برای خرج خونه هیچ مشکلی ندارم..شوهرم محبت میکنه ..منو بچهارو دوست داره...فقط خانوادش نمیزارن...تنها مشکل من که ۲۰ ساله دارم..زندگی با خانواده ی شوهره...واگذارشون کردم بخدا...منتظرم ببینم کی خدا نشون میده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز