بمیرم برا دلت خیلی سخته میدونم درکت میکنم لحظه ی مرگ بچه خیلی عذاب اوره و این لحظه همیشه هر لحظه تو خاطر آدم تکرار میشه و ادمو هزار بار میکوبه،ولی برات خوشحالم و خداروشکر میکنم که ندیدیش بغلش نکردی بوش نکردی چون در غیر این صورت دل کندن ازش برات خیلیییی خیلیی سخت تر میشد...من بغلش کردم هزار بار بوش کردم بوسیدمش مهرشو تو دلم جا کردم از شیره ی وجودم بهش دادم باهاش حرف زدم صداش هنوز تو گوشمه،نمیتونم نمیتونم از اینا دل بکنم،سوتین های شیر دهیمو نگه داشتم میرم سراغ اونا بوش میکنم بوی دخترمو ازاونا میگیرم داغون میشم،هرجارو نگاه میکنم جای خالیشو میبینم به هرچیزی که نگاه میکنم رد دستاشو میبینم هزااااااار بار هزاراااان بار تو خودم میشکنم،به سینه هام نمیتونم نگاه کنم نمیتونم دست بزنم .....کاش منم مثل تو نمیدیدمش کاش مثل تو لمسش نمیکردم بوش نمیکردم،تو اگه فقط دل کندن از بچت برات سخته واسه من بجز بچم دل کندن از همه ی خاطره هاش سخته...
میرن آدما از اونا فقط خاطره هاشون بجا میمونه
خاطره هاشونه که دلو میسوزونه