2777
2789
پس من چی گه مادر نشدم ولی جگرم سوخته الان پنج ماهه  همش گریه جنون گرفتم خدایا این چه دردیه  ...

خواهر منم بعد فوت پسرم خیلی اذیت شد چون تنها کسی که بچمو دستش میسپردم اگه میخواستم جایی برم خواهرم بود اونم داغون شد بعد پسرم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



یه بار تو تلویزیون یه آقایی میگفت یه بیمارستان بوده که بخش بچه های سرطانی رو دیدن پنجره هاشو میله کشیدن خیلی قرص و محکم کردن بعد پرسیدن چرا اینکارو کردین گفتن به خاطر اینکه از خودکشی مادراشون جلوگیری کنیم چون خیلیا شون خودشونو پرت میکنن پایین😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭خدا به دلشون صبر بده تا کسی بچش گذرش به بیمارستان نیافته درک نمیکنه 

من پسرم اگه بود ۴ آذر ۳ سالش میشد بعضی وقتا دلم اونقدر هواشو میکنه که نگو بچم و تصور میکنم نگاهش پوست نرمش اون اشتیاقی که تو چشماش بود وقتی منو میدید آتیش میگیرم ولی خواست خدا بوده که من این داغو ببینم با این داغ بزرگ بشم 

خیلی طول کشید تا با هاش کنار بیام مرگ پسر دومم خیلی برام سختتر از پسر اولم بود هر دو رو خیلی دارم قلبم خون میشه یادشون میافتم بچهاولم نارس بود تو دستگاه بود اونقدر ضعیف

بود که تکون نمیخورد ولی وقتی من میرفتم بالا سرش اونقدر بی قراری میکرد باورم نمیشه که الان این منم این حرفا رو میزنم و زنده موندم بعد این همه غم ولی خدا صبرشو میده خدا دل شکسته یه مادر و تنها نمیزاره خدا ارحم الراحمینه ما در برابر خواست خدا هیچ توانی نداریم خدا اراده کنه کن فیکون میشه راضیم به رضای خودش اگه اینو خواسته تا من این دردو بکشم من حرفی ندارم هر چه از دوست رسد نیکوست

خدا روشکر میکنم دخترمو بهم داده و دیگه به بچه دیگه ای فکر نمیکنم یه روز استخاره کردم واسه دوباره بچه دار شدن خیلی بد اومد دیگه قید بچه رو زدم و هیچ اقدامی واسه بچه دار شدن نمیکنم 

[QUOTE=72211598]شما چی کشیدین این همه مدت 😭😭😭😭😭😭[/QUOTE

خیلی سخته .من کلا افسردگی گرفته بودم.داد میزدم .باهمه دعوا داشتم .

ولی اعتقاد دارم خدا اول بهم صبرشو داد بعد یاسین و ازم گرفت . الان فقط دوست دارم برای یک لحظه بغلش کنم دلم برای کاراش، صداش تنگ شده😭😭😭

بیماری زمینه ای داشت یا یهو عفونت ریه گرفت؟ البته اگه ناراحت نمیشی جواب بده عزیزم

نه عزیزم چرا ناراحت بشم .

تا 6ماهگی خیلی خوب بود 6ماهگی بعد واکسن. یاسین پس رفت میکرد زود سرما خوردگی می‌گرفت ...تا اینکه فهمیدیم بیماری ژنتیکی داره با دارویی که می‌زدیم خوب بود تا اینکه عفونت ریه بچه رو از پا انداخت. من یاسین بچه اولم بود و خیلی سخته تو خونه جای خالیش واقعاً اذیتم می‌کنه شیرین کاریاش وقتی یادم میاد آب میشم  واقعاً سخته بعضی وقتا میخوام کسی رو صدا بزنم یکدفعگی یاسین وصدا میزنم و 18اذر اولین سالگردشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز