2777
2789
خدا حفظش کنه برات انشالله بخیر و سلامتی دنیا بیاد عمر طولانی داشته باشه کنار تون عزیزم بحق امام حس ...

قربونت برم عزیزم

ممنونم

خدا بهت صبر و توانایی بده

وحشتناکتر از مرگ‌ فرزند نیست

دیگه بچه نداری؟

آخر همان شد که نباید میشد...
قربونت برم عزیزم ممنونم خدا بهت صبر و توانایی بده وحشتناکتر از مرگ‌ فرزند نیست دیگه بچه نداری؟

دارم عزیزم دو تا پسر یه دکتر

اون بچه کوچیکم بود دلم آتیش گرفته 

وقتی میخوابم یهو میپرم از خواب 

قلبم درد میکنه

بچم شب با خواهر و برادرش بازی میکرد اصلا فکرشم نمیکردم فردا شبش نیس پیشم

خاک به سرم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دارم عزیزم دو تا پسر یه دکتر اون بچه کوچیکم بود دلم آتیش گرفته  وقتی میخوابم یهو میپرم از خوا ...

خدا نکنه عزیزم

بچه ی من تا صبح دستامو بوس کرد

الهی بمیرم انگاری خبر داشت

با اون کوچیکیش اندازه یه ۲۰ ساله با عقل بود


آخر همان شد که نباید میشد...
خدا نکنه عزیزم بچه ی من تا صبح دستامو بوس کرد الهی بمیرم انگاری خبر داشت با اون کوچیکیش اندازه یه ...

میگن وقتی بچه ای زیاد باهوش باشه یا خیلی خوشگل خدا میبرتش پیش خودش

پسر من اینقد خوشگل بود که همه مشت و مالش میدادن چه موهایی داشت چ هیکلی چه قیافه ای چشمش زدن

کاش اسفند دود میکردم کاش صدقه میدادم

کاش زودتر دکتر بورده بودم

میگن وقتی بچه ای زیاد باهوش باشه یا خیلی خوشگل خدا میبرتش پیش خودش پسر من اینقد خوشگل بود که همه مش ...

پسر منم بیش از حد تصور خوشگل و باهوش بود

یه چیز عجیب

خوندن و نوشتن کامل بلد ولی مدرسه نمیرفت

میتونم بپرسم چرا رفت پیش خدا؟

آخر همان شد که نباید میشد...
پسر منم بیش از حد تصور خوشگل و باهوش بود یه چیز عجیب خوندن و نوشتن کامل بلد ولی مدرسه نمیرفت میتو ...

عزیزم من یه پسرم خارج پیش خانوادمه

یه پسر و دخترم پیشمه که بزرگن یکیش کلاس ۱۱ یکیش ۸

پسر کوچیکم تنها بود میدونی حتی از جونم میگذشتم میگفتم باز یه بچه بیارم این تنهاس

با خودم میگفتم مردم بهم میخندن ۵ تا بچه میشه اونوقت منصرف شدم

نصف شب دل درد داشت فک کنم بردمش دشویی بعد شستمش اوردم تو اتاق لباس زیاد تنش نکردم سردش شد سینه پهلو شد صبح افتاد به استفراغ تا بخوام ببرمش بیمارستان دیدم سیاهی چشماش معلوم نیس چشماش سفید شده نفس نمیکشه

جیغ زدم رفتم پایین با ماشین خودمون رسوندیمش بیمارستان امبولانس یادم نبود

رسوندیم اونجا همه دکترا جمع شدن بالا سرش اینقد باهاش ور رفتن بلاخره یکیش امد گفت برگشته ولی ممکنه حافظشو از دست بده زندم بمونه بدرد نمیخوره سالم نمیشه

گفت بزاریم راحت بره تموم کنه

اینقد زجه و ناله کردم آخرش بچمو جلو چشمام بوردن سرد خونه

اینقد دوسش داشتم همه زندگیم باهاش میگذشت همش تو بغلم بود اصلا ازم جدا نبود یه لحظه

یهو خدا بغلمو خالی کرد

آتیش گرفتم


ایا اینجا کسی هست کمکم کنه؟سال ۹۶ دخترم زود بدنیا اومد دوماه زنده بود انقدر عذاب کشید انقدر سوراخش کردن فقط یک ماه بهش شیر دادن ب بچم یک ماه اخر اصلا شیر ندادن هی دهنش باز میکرد دنبال شیر میگشت اما پرستارا گفتن فقط سرم میزنیم بچم کلیه ش از کار افتاد خیلی ورم کرد بیست روز ادرار نکرد اخرشم از دماغ و دهنش خون بالا اورد اسمونی شد،گفتم خدا برام جبران میکنه اخه مگه نمیگن کار خدا بی حکمت نیست؟ باردار شدم اینم دختر گفتم خدا بجاش بهم باز دختر داده تا جای فاطمه زهرام پر شه یهو موقع نماز صبح تو هفته ۲۰ کیسه ابم پاره شد رفتم بیمارستان دکتر گفت بمون تا زایمان طبیعی کنی کیسه اب صفر شده بچم تکون میخورد تا لحظه اخر،با دل پر خونم گفتم بازم حکمتی داره ماه رمضان شد بیست روز بعد من خوشحال بودم ک پریود نشدم همه سی روز روزه گرفتم اخه من عاشق ماه رمضانم درست بعد ماه رمضان همسرم ک تک فرزند بود یعنی ۵۰ روز بعد دخترم تو تصادف فوت کرد همه میگفتن اخی چ سرنوشتی چرا خدا انقدر بده چرا بهت رحم نکرده گفتم چیزی نگید لطفا اینا امتحان خداست،بعد دختر اولم همش کارم خوندن مطلب راجع ب اخرت بود خیلی عاشق اخرت شدم گفتم بچم منتظرمه،مادرشوهرم ک یائسته بود تو سن ۵۶ سالگی یهو باردار شد و اسم همسرم گذاشت،خدارو دوست داشتم گفتم برام جبران میکنه گفتم خدا میخواست همسرم ببره حکمت رفتن بچه ها همین بوده ک دخترام حسرت پدر نخورن،بچه منو خالم ب فاصله سه روز بود حتی بهش شیر دادم خدا میدونه هیچوقت حسرت بچه و همسر کسی رو نخوردم همه با ترحم نگاهم کردن،بعد سه سال ازدواج کردم بعد یکسال باردار شدم گفتم خدایا بچم چیه قران باز کردم نوشته ما ب تو پسری دانا عطا میکنیم،چند شب بعدش خواب یه قبر دیدم ک عکس پسری زده روش،سرکلاژ کردم کلا استراحت مطلق پشت سر هم خواب میدیدم درد زایمان دارم تعجب میکردم منکه خوبم تو هفت ماهگی یهو درد زایمان اومد سراغم خونریزی و و سزارین دوباره،و پسرم بعد دوازده روز پر کشید،یبارتو پنج ماهگی  ب خدا گفتم خدایا من میترسم بهم نشونه بده من بچمو سالم بهم میدی یا ن خواب دیدم شبش تو اسمون نوشته شد محمد اسم پسرم،روزش خوشحال بودم گفتم خدا پسرمو سالم میده بعد چند روز شک کردم ب شوهرم گفتم بنظرت تو اسمون نوشته شده یعنی میمونه یا ن اونم میگفتم نمیدونم والا

همش ب خدا گفتم خدایا من خیلی دوست دارما هیچوقت ولت نمیکنم خدایی ک وقتی همسر اولم داشت میرفت سرکار بهم القا کرد دیگه بر نمیگرده و اونم خواب دیده بودم خدایی ک فکر کردم دوستم داری هی خودمو بهت نزدیک میکردم کار بد نمیکردم همه تو بهت هستن ک منی ک انقدررر با خدام چرا انقدر بلا سرم میاد درست هفده روز پیش بهت گفتم خیلی دوست دارم ولی الان هفده روز ک بهت هیچ حسی ندارم چون دوسم نداری حس میکنم فقط ابروم جلو بقیه میبری منو بدبخت نشون میدی میدونین الان بیشتر بخاطر اینکه بخاطر پسرم ناراحت باشم بخاطر ایمانم ک از دست رفت ناراحتم،روزی ک پسرم تو بغلم بود ک دفنش کنیم یکی از فامیلامون ک خیلی با خداس خیلییییی یسره خواب شهید نماز شب اینا،بعد چند روز بهم گفت من تو اتاق نور سفید دیدم ک از صورت تو بود گفت شک کردم گفتم اشتباه ولی اومدی حیاط هم دیدم تو ارامگاهم دیدم اگه اشتباه بود یکبار میدیدم ن سه بار،من خیلی تو تعجبم من ک اهل غیبت نیستم جایی میرم کسی جرعت غیبت نداره روزی چند جز قران اینهمه با خدا بودم همش دیگران گفتن بیچاره و من گفتم نه امتحان خداست چرا باز خدا ابروم برد،من بخاطر عذابم بخاطر پسرم و دخترم ناراحت نیستم بخاطر ایمانم ک داره میره بخاطر سردیم ب خدا ناراحتم ایمانمو نجات بدین

ایا اینجا کسی هست کمکم کنه؟سال ۹۶ دخترم زود بدنیا اومد دوماه زنده بود انقدر عذاب کشید انقدر سوراخش ک ...

سلام خوبی  

خیلی ناراحت شدم عزیزم 

چه روزگار سختی داشتی 

الان حالت چطوره  دیگه باردار شدی یا نه  

امیدوارم به حق این روزای عزای حضرت زهرا س خودش دستت رو بگیره 

ولی خوشبحالت که اون دنیا دوتا فرشته داری که شفاعتت میکنن 

برای منم دعا کن 

۲ ساله دخترم فوت شده ولی هنوز آروم نشدم خیلی خیلی دلتنگشم😔

دخترم دلتنگتم😭💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   khatounmf  |  4 ساعت پیش
توسط   sisijoonm  |  2 ساعت پیش