2777
2789

سلام خیلی طولانیه تروخدا بخونید




منو شوهرم ۷ سال قبل سنتی ازدواج کردیم...مرد خوبیه خوش قیافه است و اهل هیز بازی و چشم چرونی نیست...خیلی اهل کار و زندگیه...مهربونه زیاد محبت کلامی نمیکنه اما مهربونه و تو رابطه جنسی و کلا تو زندگی کم نمیزاره




راستش من خیلی بهش حساسم و از گذشته اش جوریکه خودش با اسرار من تعریف میکرد با دختری دوست بوده که چند سال از خودش بزرگتر بود اون دختر حمایت مالی میکردش


و کلا برای شوهرم سنگ تموم میذاشت ولی اهل رابطه جنسی نبود فاز ازدواج بود با شوهرم


اما شوهرم میگه نه من دوسش نداشتم باهاش بودم چون حمایتشو داشتم دلم نمیومد از دستش بدم...




من همیشه فکر میکردم شوهرم عاشق اون بوده ولی از من پنهون میکرده....تو تمام این ۷ سال شوهرم اگر اهنگ غمگین گوش میکرد من دعوا مینداختم و میگفتم اره حتما تو داری ب فلانی فکر میکنی...حتی یبار تو نامزدیمونم اشتباهی اسم اونو ب جای اسمم تو دعوا صدا زد


خلاصه گذشت و ۶ ماه قبل خیلی اتفاقی باز این زخم کهنه سر باز کرد دوباره حرفش اتفاقی پیش اومد...بخام خیلی چکیده بگم...کار هرروز شوهرم این بود قران میاورد قسم میخورد عاشقش نبوده....من دیگه ب مرز جنون رسیده بودم تصمیم داشتم اون دخترو پیدا کنم چون اشنای خیلی دور بود اگر میخواستم میتونستم پیداش کنم....میخاستم ببینم حرفای اون دختر چی بود و چجوری بود ایا شوهرم ب دروغ قسم میخورد؟؟خلاصه شروع کردم ب کنکاش و یه اطلاعاتی ب دست اوردم....ولی جور نشد پیداش کنم اما الکی ب شوهرم یه دستی زدم و گفتم چرا دروغ میگی تو عاشقش بودی اون خودش گفت و فلان ...خلاصه شوهرم عصبانی شد گفت هر‌جور شده باید منو ببری جلو در خونش ببینم این حرفا چیه...


خلاصه از‌جزییات رابطه گفتم ینی از خودم داستان درست کردم ومتوجه شدم تموم حرفای شوهرم راست بود....و واقعا دوسش نداشت...میدونم کارم اشتباه محض بود ولی من روانی شده بودم و اصلا جنون داشتم بقیشو پست بعد مینویسم

یه مدت گذشت و من دوبارع کلید کردم تو باید بگی عاشق کی بودی پس تو حتما عاشق اون دختربودی.....کنجکاوی وحشتناک داشتم ۶ ماه تموم کار همسرم گریه و قسم خوردن بود....خلاصه بعد ۶ ماه گفت من عاشق دختر عموم بودم...راستش منم قبلا شک میکردم یکی دوبار وقتی همه دور هم جمع بودیم متوجه یه حسایی میشدم...


جالب اینه شوهر من خیلی خوش قیافس اما دختر عموش اصلا


خیلی ناراحت شدم ک بعد ۷ سال فهمیدم ....و همسرمم اینو فهمید


اما همسرم فرداش زد زیر همه چیز و گفت دروغ بوده اصلا عاشق نبوده..اما مطمعنم راست ترین حرفش همین بوده


حالا ما نزدیک ب چندین ماهه درگیریم باهم من مشاوره هم رفتم تسکین پیدا نکردم


شوهرم روزی هزاران بار قسم میخوره عاشقش نبوده اما میدونم دروغه...نمیتونم باور کنم زندگیم سرد شده..حسودیم میشه.....قلبم درد میکنه نمیتونم اروم بگیرم....دست خودم نیس حس میکنم اگر ب اون میرسید حسرت ب دل نمیموند

حتی تو فیلم عروسیمون چندباری توجهش ب دختر عموش بود

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من چی بگم میدونم همسرم با دونفر تو رابطه است بهش گفتم زیر بار نرفت سپرده ام دست خدا.دلم خونه.

بشین زندگی تو کن دلت خوشه

منم درد وطن سابق.تاپیکم ترکید که چی گفتیم ترکید؟ از غم مردم غم گرونی حالا بماند🤦🏻‍♀️❌⛔راستی مثل قبل آقایون درخواست⛔

کاش اول میرفتی دکتر به جای این کارا. خیلی خودکم بینی داری، عزت نفس نداری، شوهرت برات چیزی کم میذاشت که هی میگفتی عاشق کی؟! خب الان با تو ازدواج کرده تو به جای این که سعی کنی عشقتون بیشتر شه هی گند زدی تو این رابطه...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز