2777
2789

عشقم رفت زن گرفت همش خودمو مقصر میدونم میگم من باعث شدم بره 

باهم رل بودیم ۲۸ اردیبهشت بود ک اومد عروسی جلو بابام یکارایی کرد بابام بدش اومد مثلا میومد با ماشین سرعت میرفت دستی میکشید مشروب خورده بود 

بعدش من پیام دادم بهش گفتم برو همه چیو خراب کردی اما اون گف نرو منم ک دل رفتن نداشتم گفتم عیب نداره درستش میکنیم گفتم جایی نرو بمون درستش میکنیم 

گذشت دوباره دعوامون شد من گفتم برو فداتشم من آدم مناسبی نیسم برات اذیتت میکنم ولی بخدا ار ته دل نبود اینجوری گفتنی ار ته دل گریه میکردم 

اون میگف بیام خاستگاری من میگفتم شرایط نداری سختمون میشه چون فقط ی نیسان داشت باهاش بار میبرد صب ۸ میزد بیرون ۱۲ ۱ شب میومد گفتم ۲.۳ سال وایسا فعلا خرف ازدواج نزن بزار من کار کنم باهم تلاش کنیم شرایطو بهتر کنیم 

یجوری حرف میزد انگار میخاد بره همش میگف نمیتونم شرایطی ک تو میگیو قبول کنم تهش گفتم باشه اگ تهشم هیچی نباشه شرایطم نتونی اوکی کنی عیب نداره ۲ سال وایسا بیا مث رفیق باشیم دوسال وایسا 

چون من میدونسم ک توی ۲ سال میتونیم شرایطو بهتر کنیم اخه سنی نداشت ۲۳ سالش بود گفتم تا ۲۵.۲۶ صبر کن 

منم ی شرکت پیدا کرده بودم ماهی ۱۲ حقوقش بود گفتم میرم سرکار منم بات کمک میکنم حداقل خرج خودمو خودم درمیارم توام تلاش کن بتونی ی ماشین خوب بگیری 

قسمش دادم گفتم ب بابات رو بنداز التماسش کن یکم کمکمون کنه چون باباش ب گفته خودش پولدار بود

گفتم اگ بابات کمک کنه دیگ همه چیو درس میکنیم

ی شب اومد گف خونواده دختره بله رو دادن 

منم ک اصلا باورم نشد خندیدم گفتم برو بابا چون من ب مهدی بیشتر از چشای خودم اعتماد داشتم میگفتم غیر ممکنه مهدی همچین کاری کنه مگه چن سالشه ۲۳ دهه ۸۰ 

صدرصد ۲.۳ سال صبر میکنه 

ولی ده روز بعدش ار فهمیدم شنیدم مهدی رفته خاستگاری 

بازم باورم نشد گفنم چی زر میزنن اینا ب خودش پیام دادم گفتم مهدی رفتی 

گفت اره  التماسش کردم گفتم نکن بموون گفتم ب پات میفتم 💔

ولی برگشت گف خب اگ میخای بیا همین امشب فرار کنیم

اخه من چجوری ب خونوادم خیانت میکردم و فرار میکردم؟؟

بعدشم فکر کنم آدم فرار نبود اینجوری گفت ک وجدانش آروم بگیره ک مثلا بگه منم تا آخرین لحظه تلاشمو کردم نه؟؟؟

پس فرداش گفتم باشه مهدی قبول بیا فرارکنیم چون دیگ دیدم نمیتونم بدون مهدی دیدم واقعا از دستش میدم گفتم باشه بیا فرار

برگشت گف الان دیگه عقد کردم گفت من دیشب گفتم ن الان 

دلم آتیش گرفتهه توروخدا کمکم کنین چیکار کنم

چ دعایی بخونم آروم بگیرم 

تقصیر من بوو؟

بعد آبجیش استوری کرده بود اگ دوست داشت که نمیرفت💔💔💔

من حتی رفتم ب آبجیش التماس کردم گفنم حرف بزن باهام 

آبجیش گف دلمون کن ار خونوادمون فاصله بگیر دیگه تموم شده


اخه چرا رفتی مهددددی نمیدونم چیکار کنم دارم دیوونه میشممم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مورد مناسبی نبود

الکی داری خودتو اذیت میکنی

شانس اوردی خودش رفته

اونی هم ک گرفتش فکر نکنم دووم بیاره با این

ی ساله ول میکنه میره


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم                       ایام ب کامتون سلامتی همراهتون  لبخند رو لباتون  حل بشه مشکلاتون   برسین ب ارزوهاتون  
2805

فازت چیه؟

الان عاشق کی هستی؟

مهدی؟

یا اونی که چندساعت قبل تاپیک زدی یکسال ازت کوچیکتره

دشمنانت را فراموش کن...                                                                                            تنــــــــــــــها کسی که میتواند ما را به خاک سیاه بنشاند ... یک دوست بسیار قابل اعتماد است  
مورد مناسبی نبودالکی داری خودتو اذیت میکنیشانس اوردی خودش رفتهاونی هم ک گرفتش فکر نکنم دووم بیاره با ...

واقعا؟؟مقصر من نبودم؟؟

تورو خدا دعام کن سمت خودکشی نرم دیشب فقط چن ثانیه مونده بود یهو اذان زد ب خودم اومدم

فازت چیه؟الان عاشق کی هستی؟مهدی؟یا اونی که چندساعت قبل تاپیک زدی یکسال ازت کوچیکتره

م عاشق مهدیم هی میخام خودمو سرگرم کتم کسای دیگرو ببینم 

هی میگم مهدی خوب نبود حتی عکسسم گ اشتم ک خیلیا بگن چهرش خوب نیس و بتونم ازش دل بکنم اما نمیتووونمممم

واقعا؟؟مقصر من نبودم؟؟تورو خدا دعام کن سمت خودکشی نرم دیشب فقط چن ثانیه مونده بود یهو اذان زد ب خودم ...

نه اصلاااااااا

ارزش خودکشی نداره اصلا

اصلا مورد مناسبی نیست و نبوده

از اول انتخابت اشتباه بوده

حالا شانس باهات یار بوده خودش رفته

مورد بعدی رو دقت کن بیشتر

ده سال بعد میخندی باخودت ک بخاطر کی میخواستی خودتو بکشی

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم                       ایام ب کامتون سلامتی همراهتون  لبخند رو لباتون  حل بشه مشکلاتون   برسین ب ارزوهاتون  
ابجیش میدونست که دوستت نداره... اون به ابجیش گفته بود. همزمانی که تو التماسش میکردی با اون دختری که ...

اخه ۵ تیر رفتیم بیرون اگ با اون بود چرا با من اومد بیرون وقتی منو دیدی از ذوق گریه کرد

بعدش ۱۲ تیر گف رفتم خاستگاری

ب

نه اصلااااااااارزش خودکشی نداره اصلااصلا مورد مناسبی نیست و نبودهاز اول انتخابت اشتباه بودهحالا شانس ...

میگم من مقصر بودم چون رفتیم بیرون اومدیم من باهاش سرد رفتار کردم اون فک کرد خوشم نیومده اخه بهش گفتم مهدی نیسانتو بفروش خودتو تو گرما اذیت نکن بیا ب خودمون برسیم یکم 

چون چهرش داغون شده بود گفتم بیا هردومون ب خودمون برسیم 

بعد داخل ماشینم گف شرایط چیه گ گف خونه میخای گفتم ن گفتم قبلا میگفتم خونه ولی الان دیدم دیگ نمیشه سخته اما ی کار خوب ی ماشین خوب جور کن بد گفنم؟؟

خدا منو بکشه من باعث شدم غرورش بشکنه 

خدا لعنتم کنههههههه

این پسره خودش تله بوده برو خداروشکر کن گیرش نیوفتادی وگرنه تا اخر عمر بدبختی و بی پولی میکشیدی دو تا بچه هم مینداخت تو دامنت اسیر میشدی تا اخر عمرت چهار تا کیس خوب پیدا کن 

فقط 15 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز