2777
2789
عنوان

کاشکی مامانم اینجوری نبود

| مشاهده متن کامل بحث + 941 بازدید | 39 پست
منو که کلا دستمو نمیگرفتن بیرون میرفتیم با ۳ ،۴ سال سن خودم با استرس دنبالشون میدویدم دو سه دفعه کلا ...

وااای🥲یکم بیخیال بودن انگار

یه فیلم دیدم قسمتی از دیالوگش واقعا حق بود می‌گفت باید مثل خارجیا باشیم بچه ۱۸سالش شد باید بره پی زندگیش پدر مادرای ما انگار خیلی زود وارد عمل شدن😐😂

میدونی اگه یه کم بیشتر به مامانت محبت کنی و بهش بفهمونی که چقدر دوسش داری. خودش جذبت میشهمامان باباه ...

واقعا دیگه هیچکدومشون برام مهم نیستن دیگه برم دانشگاه خیلی اوضاع بهتر میشه الان هر روز میبینمش ازارم میده وفتی نمیبینمش خیلی خوب میشم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

وااای🥲یکم بیخیال بودن انگاریه فیلم دیدم قسمتی از دیالوگش واقعا حق بود می‌گفت باید مثل خارجیا باشیم ...

بیخیال نبودن بلد نبودن الان دارم متوجه میشم ی سری چیزارو واقعا بلد نیستن...من یادشون میدم چجور رفتار کنن تحصیلات و فلان هم دارن اما خب رفتار با سیاست و عقلانی رو نه...منظورت اینه زود ازدواج کردن؟

وااای🥲یکم بیخیال بودن انگاریه فیلم دیدم قسمتی از دیالوگش واقعا حق بود می‌گفت باید مثل خارجیا باشیم ...

خب میگم همه از این تجربه ها داشتن مهم اینه چقدر قوی بودن که حتی کلا فراموششون کردن

بیخیال نبودن بلد نبودن الان دارم متوجه میشم ی سری چیزارو واقعا بلد نیستن...من یادشون میدم چجور رفتار ...

نه خواهرم اینکه برن دنبال زندگیشون ایندشون تجربه کنن بعضیام بچها رو تو قفس کردن

واقعا بلد نیستن مثلا چطور با بچه رفتار کنن محبت کنن باید بهشون بگی یاد بدی...برای من کلاسای مشاوره و کتاب میخونن بهتر رفتار می‌کنند با یه فرد نوجوان

خب میگم همه از این تجربه ها داشتن مهم اینه چقدر قوی بودن که حتی کلا فراموششون کردن

اینقدر مسائل و فکرای دیگه هست که دیگه وقت به فکر کردن به اتفاقات گذشته نمیمونه شایدم چون ردش کمتر بوده و ما بهش زیاد بال و پر ندادیم که الان خوره تنمون بشه

به نظرم مادرت آدم کم حوصله و بسیار کنترل گری هست، اغلب والدین بد اخلاق همینطور هستن. و از این والدين کم نداریم. یعنی محدود هستن آدمهایی که هر دوی والدين سلامت روحی و فکری داشته باشن. از این لحاظ احساس تنهایی نکن.

منتهی اینو بدون که این رفتارهای مادرت، خیلی مخرب هست در آینده ی تو.....

خودت فکر میکنی اگر چکار کنی از رفتارهاش در امانی؟

صرفا دانشگاه رفتن باعث بهبود اوضاعه؟

من بهت میگم نه، تازه هر چی بزرگ تر بشی، اثر دخالت هاش و زورگویی هاش، و درک نکردنش بیشتر میشه.

در ضمن بهت بگم شرایط خواهرتم مثل توئه، شک نکن، منتهی تو اینطور حس میکنی که اونو بیشتر دوست داره چون اون کوچیکه...

من بهت میگم تحت نظر یه روانشناس خوب خانم باش، و سعی کن انقدر خوب درس بخونی که زود بتونی از لحاظ مالی مستقل بشی و شرایط تحصیلی خوب برای خودت جور کنی....

اینطوری میتونی به خودت کمک کنی. وگرنه تا ابد اذیت میشی و تازه تو بزرگسالی مشکلاتت فرق میکنه، حالا نمیخوام بگم ذهنت به هم بریزه.

من خودم قربانی یه پدر بسیار کنترل گر و بداخلاق هستم و مادری که عین بابای تو همراهی می‌کرد باهاش....

تمام استعدادم سوخت.

آرزو دارم برگردم به عقب و آنقدر درس بخونم که موقعیت های کاری و تحصیلی تاپ به دست بیارم، ولی دریغا که خیلی دیر شده

.

ما دیگه اون نوجوونای قدیم نیستیم که با شنیدن سینوس کسینوس خندمون بگیره، بزرگ شدیم،نه؟:)) ‌‌ ،،،،،، بچه کوچیکا بهمون میگن خاله،عمو. قدمون چند هوا بلندتر شده،دیگه دستمون به کابینت بلندای آشپزخونه میرسه و پامون به گاز و کلاچ...بعضیامون انقدر بزرگ شدن رفتن پی سیگار،بعضیامونم نه،دیدن غم و غصه شون دود کردنی نیست،نشستن خوردنش! ما دیگه روزای برفی لیز نمیخوریم، نه که زمینِ یخ زده لیز نباشه ها،فقط یاد گرفتیم باید با احتیاط قدم برداریم که با مخ نریم تو زمین... قلبامون چی شد راستی؟؟ بعضیامون دل شکستن،خیلیامون دل شکسته ن،بعضیامون دل باخته و بعضیامون دل تنگ... ما خیلی وقته که دیگه بچه نیستیم، ولی پیر شدیم یا بزرگ ؟؟ اینه که جای بحث داره.. ....:))تو اگه فرشته هم باشی مردم از صدای بال زدنت ایراد میگیرن... واسه خودت زندگی کن!💜
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز