من خاطره خیلی داشتم (من مطلقه بودم و دو تا بچه داشتم)
توی دوران دوستی بلافاصله که با هم رل زدیم از همون اول بی دلیل دسته گل میخرید برام
ساعت رولکس و باکس کادو میخرید
انقدر خرت و پرت میاورد در خونه که خانواده میگفتن خبریه و ما نمیدونیم؟ بهشون گفتم که دوست پسر پیدا کردم و قصدمون جدیه 😍😂
همه خانوادمون خبر دار شدن حتی بچه هام و اینکه خوشحال شدن که دوباره دارم سر و سامون میگیرم
حالا اینم بگم که همسر توی چه دوران رفاقت و دوران عقد اصلا غصه پول نمیخورد چون باباش هم چند تا کارخونه داشت هم طلا فروشی
کارخونه به بچه هاشم داد اما شوهر من خودش کار میکرد متکی به بابا و داداشش شوهر خواهرش نبود
من اونو کم کم به خانواده و فامیل معرفی کردم و توی دوران دوستی هم رفت و آمد داشتیم و رابطمون علنی شد
اصلا همه میگفتن بهمون نمی خورد سن بالا باشیم خیلی بچگانه عاشق هم بودیم
انقدر خاطره داریم که نمیدونم کدومو بگم باید یادم بیاد
ما هر روز بیرون بودیم و کادو میداد بهم 😍😍
فقط ی خاطره بدش هست که هیچوقت یادم نمیره یبار شوهر سابقم که کاملا طلاق داده بودمش اومد در خونمون با خانوادم کار داشت
گرفت مثل سگ کتکش زد انقدر زدش تا رفتن دادگاه و کلانتری
اونم بخاطر منننن!!!😐😂
حالا شما بگید