2777
2789
سلام دوستان.
هیچ وقت با گوشه و کنایه با همسرتون صحبت نکنید.چون هم خود این کار بار منفی برای همسرتون داره هم شما عادت میکنید و همیشه زبونتون تلخ میشه.
صادقانه به همسرتون محبت کنید .تظاهر نکنیدومردها خیلی خوب تفاوتشو متوجه میشن.
اونقدر زیاد قربون صدقه نرید و ناز نکشید که براشون عادی بشه.
سیاست به معنی این نیست که دورو باشیم فقط به معنی اینه که ظرافتهای رفتاریو یاد بگیریم.
تفکیک نقش مادر و همسر خیلی توی نگرش مردها نسبت به ما موثره.
سلام بچه ها من تازه رسیدم صفحه 50 باتوجه به اینکه مطالب فوق العاده بودن ولی دوست داشتم یه چیزهایی از تجربیات خودم بگم :

مادر شوشوی من یه موجود دوست داشتنی و نازنینه بااینحال من کاملا رسمی و با محبت با ایشون و کل خانواده برخورد می کنم.
همسرم هم مرد خانوادست از ایشون یاد گرفتم که می شه با زبون خوب و محبت بدترین شرایط رو به بهترین شرایط تغییر داد.

اوایل اگر کسی از خانواده همسرم تماس می گرفت و من دوست نداشتم جواب بدم ایشون باسیاست کامل می گفتن خانمم از بس کار کرده خسته است بعدا تماس بگیرید.

اجازه نمی ده زیاد بریم و بیایم میگه از چشم می افتیم!

اگر چیزی بخره حتی اگر من خبر نداشته باشم چیه و از کجا اومده می گه سلیقه خانممه !

اگر جائی چیزی بخوان بخورن نمی ذاره کسی بخوره میگه حتما خانمم هم باید باشه!

می دونید من چیکار کردم : هیچی من فقط از روز اول به ایشون گفتم : عزیزم. عشقم. هر چی گفت گفتم شما خیلی عاقلی و هرچی صلاح بدونی من همون رو انجام می دم. یه مدت که اینکارو کردم ایشون کاملا تحت اختیار خودم در اومدن البته صادقانه بگم اصلا اینجوری نمی خواستم بشه ولی شد دیگه!

اشتباهات من خیلی زیاد بودها اخه من یه ادم بی تجربه تو مسائل مربوط به اقایان ولی ایشون یه ادمی که هزار مثل من واسشون کار می کردن!

ولی من جلوی بقیه کلی می بردمش بالا و تو خلوت خودمون با زبون می گفتم شما هر چی بگی همون کارو با هم انجام می دیم ولی کار خودمو می کردم و در ضمن بی موقع هم بهش نمی چسبیدم هر از چند گاهی از پشت بغلش می کردم بوش می کردم و زبون می ریختم و ... امیدوارم که بقیه بچه ها هم بتونن روزای خوب خوشبختی رو تجربه کنن.
دوستان این سایت جمعیت خیریه مردمی امام علی ع هستش. لطفا چند دقیقه وقت بزارین باهاشون اشنا بشین. http://sosapoverty.org/default.aspx

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ماری جون و دوستای عزیزم هر مردی یه رک خوابی داره که باید به دستش اورد.پرورش وتربیت در رفتار و منش او تاثیر به سزایی داره.که بیشتر موارد قابل تغییر نیستند و باید صبر و حوصله به خرج داد.در ضمن مشکلات برای همه اس
پردیس جان سلام

حق با شماست، عزیزم کاملا درست می گی من اول زندگیم خیلی بی تجربه بودم ولی خیلی از دوستام و اطرافیانم می پرسیدم که چیکار کنم که زندگیم خوب بشه ولی به یه چیزی کاملا ایمان دارم اونم اینکه اگر همسرتون و زندگیتون رو دوست داشته باشین و بهش احترام بزارید کلی تغییر می کنه اقایان به شدت مثل بچه ها هستن من اولش خیلی سعی می کردم به لباس و کارهای که به ایشون مربوطه برسم کم کم این کارام رو هم کم کردم . مثلا همیشه اول ایشون و کوچولوم رو برای بیرون رفتن حاضر می کردم و دیدم این اشتباهه! الان اول خودم اماده می شم که وقتی همه اماده هستن من تازه می خوام ببینم خودم چی بپوشم و یکم بی برنامه به چشم می اومدم الان اول خودم اماده می شم ایشون هم یاد گرفتن که برای اماده کردن نی نی ایشون باید کمک کنن بازم از دوستای گلم خواهش می کنم اول خودشون بعد دیگران حتی اگه عزیزتون هم باشه یادتون باشه اول خودتون.
دوستان این سایت جمعیت خیریه مردمی امام علی ع هستش. لطفا چند دقیقه وقت بزارین باهاشون اشنا بشین. http://sosapoverty.org/default.aspx
صبوری و تحمل تون رو بالا ببرین .سعی کنین با رفتار درست خودتون رفتارش رو اصلاح کنید مستقیم وارد عمل نشین.مردها به مرور زمان درکشون بالا میره، و باید تو برحه زمان که برای همه پیش میاد که احتیاج به زمان داره و صبوری
سلام کلوپ خیلی خوبیه
من خیلی استفاده کردم تجربه ی جدیدی جز اونایی دوستان گفتن ندارم اما با این حال میخوام بگم
من و شوهرم واقعا هم دیگه را دوست داریم و خیلی وقت نیست ازدواج کردیم و نی نی هم که خدا نخواست و ازمون گرفتش
ما به علت کم تجربگی و سن کم خیلی با هم لج میکردیم یعنی تمام تلاشمون این بود که حرف خودمونو به کرسی بشونیم اما یه مدتیه که دیگه من سعی کردم کوتاه بیام و شوهرم در مقابل خیلی بیشتر کوتاه اومده
قبلا از خونه مادر شوهرم که میومدیم کلی بحث و دعوا داشتیم (مادر شوهر خوبه منم دوستش دارم واقعا دوسش دارم اما یه وقتایی بی منظور یه چیزایی میگه که به یکی مثل من که خیلی حساسم و دنبال منظور حرفا میگردم بر میخوره همین طور خواهر شوهرام البته در مورد خواهر شوهرام مطمئن نیستم همیشه بی منظور باشه ) سر هر حرفی که یه ذره بو دار بود دعوا میکردم و سر شوهرم غر میزدم اونم اگه من کوچکترین حرفی میزدم در مقابل به من گیر میداد
اما الان رفتارم عوض شده به شوهرم میگم کخ من میدونم منظور نداشتن اما خوب چیکار کنم حساسم(گاهی متوجه منظورشون میشم و کاملا مشخصه که بی منظور نیست) دوست ندارم ازشون دلگیر بشم که خدایی نکرده بعدا کینه به دل بگیرم
کار هنری انجام میدم :چرم دست دوز ، نمدی و ... با قیمت منصفانه وبلاگhttp://termeart.blogfa.com/ تاپیک نی نی سایت http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1039331&postID=40558103
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز