2777
2789

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مرسی مامی پارسا جون که جواب دادی.مهشید جان پس توهم بدرد من مبتلایی!!من ازروی عشق واحترام تا حالا اینکارا رو میکردم اما وقتی میریم خونه مامان شوشو خانوادش هی بش میگن خودت پاشو.چرا به خانمت دستور میدی.البته شوشو جلو اونا وحتی تو خونه با لحن آمرانه نمیگه حتی مودبانه و با لطفا میگه ام من مخصوصا وقتی خانوادش اینو میگن ناراحت میشم.از2جنبه.یکی اینکه چرا جلو اونا رو حساب صمیمیت با من اینطوری حرف میزنه که اونا این حرفو بزنن.یکیم اینکه واقعا من تا کی میتونم بهش سرویس بدم؟البتهکمش کردم وبقول معروف خیلی زیر پوستی درام رویه ام رو عوض میکنم.ام خیلی سخته.شوشوم خیلی زیرک و زود رنجه.
سلام دوست جونا
مامان پارسا و آرامش جون مرسی که کمک کردین و نظرتونو گفتین ، آخه من خودم همیشه به شوهرم گفتم به خواهر و مادرش کمک کنه ولی نه انقدر که خودمون از زندگیمون جا بمونیم اونا یه پسر دیگه هم دارن ولی چرا اون کمکشون نمیکنه؟شوهر من فقط یکسال و نیم رفته سر کار و هیچ پشتوانه مالی نداره تازه باید خرج خونشونم بده گناه من چیه که انقد باید سختی بکشم، و بیشتر از این ناراحتم که قدردان نیستن و از من بد میگن طوری که شوهرم اگه بخواد بیاد پیش من چون ما تو دوتا شهر دور از هم هستیم به اونا نمیگه یا بخواد چیزی برام بگیره میگه اونا نفهمن.یا یه دفعه که رفته بودیم خونه مادرشوهرم نمیذاشت شوهرم پیش من باشه تا تنها میشدیم سریع شوهرمو به یه بهانه صدا میزد یا هرجا میرفتیم اونا هم میومدن باهامون واسه تفریح طوری که خونواده خودم متوجه این رفتاراشون شده بودن شما بگین چیکار کنم؟؟؟
ابی ابی ارامش عزیز میدونی چیه !؟ اینه که حتما شما هم مثل من اوایل ازدواج خیلی به همسرت وابسته بودی و دوست داشتی به خاطرش هر کاری کنی وقتی یه مدت گذشت وقتی دیدیم اونا این کارا رو خیلی کمتر از ما برامون انجام میدن بهمون بر خورده و به فکر چاره افتادیم یا به قول شما از روی وابستگی بهشون هی ما پارو میزدیم

منم الان باردارم هنوز نی نی م دنیا نیومده از الان یکم کمر درد اینا رو بهانه میکنم که حداقل کار خودشو خودش انجام بده ولی خب بازم یکمی اون شلختگی ها رو داره ........ به نظرم از تربیت خانوادشونه واسه شوشو من که اینجوریه
تربچه جان شما هم به بهانه های مختلف ازش بیشتر پول بگیر یا واسه خودت خرج کن یا پس انداز کن و بهش نگو وقتی یه جایی مشکل مالی داشت کمکش کن ....... اما نزار اینجوری پیش بره خب شما هم توی زندگی سهم داری نمیشه که همش حرف یه نفر باشه ....... خب شما زودتر عروسی کنین تا شوهرت همیشه پیشت باشه
تربچه جان من فکر میکنم شما شرایط همسرت رو میدونستی.میدونستی که اون باید به خانوادش کمک مالی کنه علیرغم اینکه برادر بزرگتر هم داره.پس بهتره این مسئله رو بپذیری.و واسه خودت بغرنجش نکنی.چون حتی اگه پسربزرگشون کمکشون نکنه از نظر شرعی تا جایی که من میدونم نفقه پدرومادر اگه درآمدی نداشته باشن بعهده ی پسره.و مهمتر اینکه اخلاقا کار خوبی میکنه که هوای مادرشو داره.بهرحال اونم 1عمر زحمتشو کشیده وبقول مامی پارسا مردایی که به مادر و خانواده خودشون میرسن به همسرشونم متعهد ترن.میمونه 2 مسئله دیگه یکی مخالفتهای همسرت:که به نظر من تو باید آروم آروم رو نظرات همسرت تاثیر بذاری و مطمئن باش بعد از عروسی بیشتر میاد طرف تو.هرچی میگذره مردا به خانمهاشون نزدیکتر میشن.باور کن شوهر منم گاهی حرف حرف خودشه.اما من خیلی سعی کردم با ملایمت و نا محسوس نظرمو اعمال کنم.باور کن واسه برخی مسائل 1ماه زمینه چینی میکنم که مثلا به موقعش که مسئلمو عنوان کردم بپذیره.رفتار مادر شوهرت رو هم که مسئله دیگه بود من فکر میکنم بیشتر باید به حساب این گذاشت که خیلی از مادرها و حتی خواهرها فکرمیکنن بعد از ازدواج داداششون ،عروس میخواد اون پسرو تصاحب کنه .یکمش طبیعیه.تو حساسیت نشون نده.جلو اونا زیاد خودتو لوس نکن واسه شوشوت که حساس نشن.اماخیلی به خودش،خواسته هاش و خانوادش جلو اوها احترام بذار.و یه چیزی که خیلی کمک میکنه که اعتمتد پیدا کنه به تو و حرفات اینه که جلوی شوشوت از خانوادش بد نگو.(نمیگم تو این کارها را میکنی عزیزما)بعضی چیزها رو هم مرور زمان حل میکنه.ام اگه بتونی 1 برنامه واسه مدیریت هزینه هاتون پیشنهاد بدی (مثل نوشتن مخارج ماهانه) بهتر میتونی حواستو جمع کنی.البته اینطوری خودشم حساب دستش میاد که چقدر واسه اونا مایه میذاره.این که گفتی اگه بخواد واسه تو1چیزی بگیره یواشکی اونا میگیره یا یواشکی میاد پیش تو بنظر من نشون میده شوهرت سیاست داره که بعضی از کارهاشم از اونا مخفی کنه و خیلی دوست داره.اینها نظر شخصی من بود.دوستان خودشون صاحبنظرن.
مهشید جان باورت میشه من مادر شوهرم و خواهر شوهرام هی بهم میگن چرا تو اینقدر به شوشوت سرویس میدی 1کم که بگذره و مسئولیتهات بیشتر بشه دیگه نمیتونی اینطور باشی اونوقت مردها فکر میکنن بهشون کم توجه شدی.من 1مشکلیم که دارم و دارم رو خودم کار میکنم اینه که سخت میتونم بگم نه.مخصوصا به شوشو.که اینم مزید بر علت بود.عزیزم البته گاهی هم شوهر آدم واسه آدم 1کارهایی میکنه که به سبک خودش ابراز محبته و آدم اغنا میشه و دوباره پارو رو دستش میگیره!
مهشید جان من از نظر عاطفی خیلی به همسرم وابسته ام.البته جوری هم به همه تفهیم کردم که مثلا خانواده شوهرم یا حتی خانواده خودم میدونن من بدون شوهرم مهمونی نمیرم یا بدون شوشو واسم لطفی نداره.بد هم نبوده واسه من.البته خود شوشو هم میدونه من اصلا طاقت دوریشو ندارم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز