سلام به همه دوستهای گل
عسل جان از نظر من تو میتونی هزار شب دیگه رو واسه خلوت دونفرت در نظر بگیری و سعی کنی که حسابی بهتون خوش بگذره جوری که شوهرت هم واسه تنهاییتون دلش تنگ شه ولی از نظر من شب یلدا شب خانواده هست و وقتی که همه دور هم جمعن قشنگ نیست که شوهرت رو از خانوادش جدا کنی
در ضمن این کار تو جلوی خانواده شوهرت هم وجه خوشایندی نداره و تو میتونی اینطوری قکر کنی که آیا پدر و مادرت خوشحال میشدند که اگر تو جمع خانواده خودتون برادر و زن برادرت نمیومدند؟
و نکته دیگه این که آتو دست کسی نده مخصوصا جاری ها و خواهرشوهرها که تو این جور مواقع حس حسادتشون تحریک میشه و عواقب بدی داره
برنز طلایی جان میتونی لیست کتابهای منتشره ات رو واسم میل کنی
از این که یک زن در مقام نویسندگی در جمعمون داریم خیلی خوشحالم
اما ماهیت جامعه ی هنری (نمایشنامه نویس ، هایکو سرا، شاعر.داستان نویس ) و عنصری که توی خمیره اش وجود داره از جنس افسرده گیه و نه خودِ افسرده گی .دلیلش نگاه مو شکافانه و ریزبینانه به وقایع ست . این ریزبینانه نگاه کردن به معنی کشف و شهوده نه چیز دیگه:)
کاملا حرفت رو قبول دارم و این مربوط میشه به روح جمعی و أرکیتایپهایی که جامعه هنرمندان دارند
تربچه جان خدا رو شکر شوهر خوبی داری
به اونها چی کار داری؟ شوهرت رو بچسب وهر کاری میگه در قبال اونها انجام بده میگه کادو بخر تو بخر
تو مطمئن باش که شوهرت خودش میشناستشون که از روز اول خودش گل و کادو و ... میگرفته و از این لحاظ کمبود داره و ضعف
تو دست روی ضعفش نزار و حمایتش کن
بدون که فقط همین رو میخواد
نازنین جان شوهرت خانواده خودش رو داره و مطمئن باش که خانواده تو رو بیشتر از خودش دوست نخواهد داشت
سعی کن که یواش یواش محبت های پدر و مادرت رو کم کنی که اینها بعدا به وظیفه تبدیل خواهند شد و مثلا اگر یک بار مادرت برای شما خرید نکنه انگار که بدترین کار رو انجام داده پس بیخود و بی جهت ایجاد توقع نکنین