منم دارم شوهرمو روانی میکنم یه بار گریه میکنم یه بار میگم اقدام کنیم یه بار میگم نه زود یه روز گریه نکنم واسم شب نمیشه الان موندم چیکار کنم انقدر بی طاقتم شوهرمم میره بیرون گریه میکنه بخاطره من تو خونه بروز نمیده
چون این شرایط تو رو منم گذروندم تا باردار نشی حالت خوب نمیشه.من ی دیونه افسرده بودم اخه همزمان با بارداری من خواهرشوهرامم بارداربودن.بچه اونا که بدنیااومد و همیشه بغلشون میدیم به بدبختی خودم زااار میزدم.فقط بارداری میتونه حالت خوب کنه..اول و اخر خداست.ولی زیر نظر یه دکتر خوب هم باش.چون شرایطت باید تحت کنترل باشه
وای دقیقا شرایطم مثل شماست خواهرشوهرمم ۳ ماه قبل من زایمان کرد بچشو بغل میکنم همه با ترحم نگام میکنن یا میبینم کسایی که با من باردار شدن الان بچه هاشون ماشالله سلامتن میگم خدایا چرا به سرمن اوردی
از وقتی.سز.اختیاری برداشته شد.و بجاش زایمان طبیعی.ا.ج.باری اومد خیلی از نوزادان که واقعا شرایطتش نبوده طبیعی بدنیا بیان ازدست رفتن..واقعا متاسفم خدا انشالله دوباره یه نی نی خوشگل و تپلی بهت بده.همانطور که منو بی نصیب نذاشت تو روهم نمیزاره.خدا ارحم الراحمینه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز