تااینکه مامانم ب مشکل شدید مالی خورد هم جداشده بود درامد نداشت هم اینکه پدرم بابت نفقه هیچی نمیداد با وجودی ک وعض مالی توپ
زنیکهههه خداا لعنتش کنهه
مامان ی زمین پدری تو شهریار بهش ارث رسیده ک سندش و دایم قایم کرده بود میاد ب داییم میگه بده باغو بفروشم من بچم مریضه خودم بی پولم دایمم میگه نه من پول نمیدم ی مدت من ب مامانم کمک کردم مامانمم کار میکرد تا رسید ب دوماه پیش
ک مامانم سر زده میره باغ و قیمت میگیره میبینه اون باغ چیزی حدود ۳۰میلیارد پولشه و کم کم سر و کله بابام پیدا شد از فاز محبت و اینکه بخاطر بچه بیار برگردیم من مریمو طلاق میدم
بچها هستین بذارم
خب
گفتی بلایک
ب مامانم میگه وکالت بده من برم دنبال سند باغ و بگیریمش اون سند ب تو نمیده مامانم خرررد میاد وکالت بده ک من نذاشتمگفتم خودت برو دنبال سندت اینم بگم دوماه پیشبابام اورت اورت خرج ماماتمو خواهر کرد جوری ک مامانم تونست راحت زندگی کنه
من ب مامانم گفتم مشکوکه نکن بابامم اصرار ک سند و گیرم دوباره عقد کنیم باغم ۳دونگ بزنیم برای من ۳دونگ برای تو مامانمم بخاطر بچه قبول میکنه ک من نذاشتمب بابام پیام دادم هروقت زنتو ۳طلاقه کردی میتونی ب مامان پیام بدی و اینکه حس میکنم رفتارات بخاطرپوله زنگ زد ب منفوش کتومادرتوبدبخت کزدی من میخواستم برگردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز