2777
2789
عنوان

مادرشوهرم بهم گفت...💔

| مشاهده متن کامل بحث + 4575 بازدید | 109 پست
مادرشوهر همینه من امشب حرفایی بهم زد از ناراحتی خوابم نمیبره حتی دستمم نمیره بنویسم و درد دل کنم انگ ...

میفهمم وی میگی ،مادر شوهر منم گاهی اینقدر تحفیرم میکرد که اصلا تو شک میموندم که این چه حرفایی بود به من زد!؟

فقط بدون یه. روزی انشالله تموم میشه ،فقط از خدا بخواه کمکت کنه،من بعد هر نماز میگفتم خدایا منو از دست این نجات بده

و خدا رو شکر ازش دورم

چن ماه تحمل کن سیاست داشته باش بعد عروسی راحت میشی ندار لگن نیومده سلیطه بازی درمیاره اخرشم شوهرتو م ...

اینم هست میگم تحمل کنم تا برم خونه خودم

ولی اگ این چیزها عادتشون بشه و وظیفه من بدونن دیکه نمیشه جمعش کرد

میگم دوری و دوستی

کمتر برم

رفتمم کم بمونم

اینجوری بهتره نه؟

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای دقیقنخیلی دلم پره دلم میخواد به شوهرم بگممادرم نمیزارهچون شوهرم نشنید حرفای مادرشو رفته بود یه و ...

بنظر من به شوهرت بگو من مادرتو خیلی دوست دارم و براش احترام قایلم و کارایی که توی خونمون انجام نمیدم به احترام تو و سن مادرت خونه ی شما انجام میدم.اما توقع ندارم مادرت اینطوری صحبت کنه و من جلو خواهرت خم و راست بشم!دوست ندارم کسی لطف رو وظیفه بدونه و برای اینکه احترام ها حفظ بشه باید فاصله ها رعایت بشه

وای دقیقنخیلی دلم پره دلم میخواد به شوهرم بگممادرم نمیزارهچون شوهرم نشنید حرفای مادرشو رفته بود یه و ...

بنظر من به شوهرت بگو من مادرتو خیلی دوست دارم و براش احترام قایلم و کارایی که توی خونمون انجام نمیدم به احترام تو و سن مادرت خونه ی شما انجام میدم.اما توقع ندارم مادرت اینطوری صحبت کنه و من جلو خواهرت خم و راست بشم!دوست ندارم کسی لطف رو وظیفه بدونه و برای اینکه احترام ها حفظ بشه باید فاصله ها رعایت بشه

فعلا شرایط رو پذیرش کن .

ب مادرت هم بگو کمتر کار میکنم خونه مادر شوهرم 

و در کل عزیزم شما اگر شاغل نیستی ،پس انتخاب کردی خانه دار باشی ،خواهر شوهرت رو نادیده بگیر ،مقاومت نکن باعث اختلاف و خیلی مسائل میشه ،جارو دستی نمی‌آییم بکشی سریع بگو جارو برقی بزنم تمیز تر بشه .

همه جای دنیا عروس خونه مادر شوهر کار خونه انحام میده ،زندگی امروزی هم که آسان شده سخت نگیر اگر همچین عقایدی دارین دختر خانم های مجرد خواهش میکنم قبل از عقد راحت و بدون رو در وایسی بیان کنید باور کنید اینجوری بهتره.

خب عزیزم دو سه روز میمونی توقع داری کاری نکنی؟!

دیگه ظرف شستن عیبش چیه

خواهر شوهرتو چیکار داری وظیفه خودتو در حد خودت انجام بده اگه سختته کم بمون

در رابطه با حرف مادرشوهرتم باید بگم حرفش خیلی زشت بود جات بودم دفعه  بعدی تو خونشون کاری بهم محول میکرد رک جوابش میدادم که مامان جون خواستم یچیزی رو بهتون بگم تا سو تفاهم ها برطرف بشه اونشب سعید به اصرار خودش تنها کاری ک کرد فلان بود ،منم تو خونه خودمون دست به سیاه و سفید نمیزنم ولی وقتی میام خونتون به احترام شما در حد خودم کمک میکنم


اولاکمتربرو اگه راحت دوره ومجبوری شب بمونی پس سعی کن بیشترازیه شب نمونی، ماهی یباربرو...

گفتی کارنمیکنی مادرشوهرت میره تو قیافه خب بره مهم نباشه برات... اگرخواهرشوهرنداشتی خب جالب نیست بشینب مادرشوهرهمش کارکنه ولی خواهرشوهرت بچه نیست ۱۶ سالشه پس وقتی یروز می مونی اونجا یبار مثلا ظرف بشور اصلا به تمیزکاری مثل جاروکردن کارنداشته باش ... یا تو جابجایی طرف کمک کن یا یبار مثلا چایی دم کن... مثلا نهاررو خوردین جمع کردنی به خواعرشوهرت بگو مامان خسته شد تو ظرفارو کف بزن من بشورم و... یعنی اونجورنباشه که کوزت بازی دربیاری چون میشه عادت اصلاخوب نیست یا فقط بشینی و مادرشوهرت کارکنه و توکاری نکنی... من همیشه میگم هیچکس کلفت اونیکی نیست‌.‌‌...

فعلا شرایط رو پذیرش کن .ب مادرت هم بگو کمتر کار میکنم خونه مادر شوهرم و در کل عزیزم شما اگر شاغل نیس ...

عزیزم من عقیده خاص و تعجب برانگیزی ندارم

اینکه نخام سوارم بشن والا چیز عادییه نیاز ب بیان کردن نیس

خودش گف دیروز برقی کشیدم امروز دستی بکش!

کار خونه ادم و نمیکشه

اینکه ادمو خر فرض کنن واقعا دردناکه برای من ب شخصه

من دوست ندارم بگن عه غزل اومد خب اینکه نمیفهمه کارامونو بریزیم سرش بی صدا انجام میده دیگه

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡
دقیقن ب منم برخوردفعلا ک گفت فردا میام ببرمت خونمونگفتم نه از این ب بعد دیگه چی بشه برماین عقد تموم ...

ب نظرم با خنده میگفتی اره سعید اون موقع ها مجرد بود الان مرد خونه شده ،منم مجرد بودم الان به عنوان عروس ی سری کارهایی ک قبلنا انجام نمی‌دادم، ب عهده ام هست .

نه من ۳ ماهه عقدم

پنج شنبه آخر شب برو شام بیرون بخور با شوهرت

بعد برو بخواب دیر بیدار شو ناهار خوردی ظرف جمع کن بیا خونه نشور بگو کار دارم و..

ناهار هم حاضر شد برو

خدایا از اینکه پسر کوچولو بهم دادی شکر
خب عزیزم دو سه روز میمونی توقع داری کاری نکنی؟!دیگه ظرف شستن عیبش چیهخواهر شوهرتو چیکار داری وظیفه خ ...

شما فک میکنید از رو خوشی ۲ ۳ روز اونجا میمونم؟

خب من مجبورم نمیتونم دلیل نموندنمو ب همسرم بگم

روم نمیشه اصلا نمیدونم چجوری بگم

درمورد ظرف شستن هم والا ادم از کار کردن نمیمیره

اینکه شده وظیفه یک بار اگ نشورم بهم اخم و تخم میکنه ناراحتم میکنه

و کر نه ظرفه دیگ

بعدم من واقعا حس میکنم درست نیست انقد رک با مادرشوهرم حرف بزنم

نمیدونم شاید هم از کم رویی منه

ولی میگم زشته

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡

والا عروس ما نامزد بود دس ب هیچی نمیزد ظرفایی ک خودش غذا میخورد هم میزاشت رو اوپن فرار میکرد

اسی بنظرم ب شوهرت بگو ناراحت شدی بزار اونم بره ب ننش بگه 

ولی من هروقت بریدم وخسته شدم وفکرکردم ک دیگه نمیتونم ادامه بدم،همین ی جمله اش منو نگه داشت تو در پناه خدایی و خدا هرگز دیر نمیکند.....
خب چرا با شوهرت روراست نیستی و واقعیتو بهش نمیگی کخ از حرف و برخورد مادر ت ناراحت شدم ؟ شوهرت از این ...

والا مادرم میگه نگو

میگه یه حرفی بین ما شده شوهرت نشنیده بری بگی

میگن حرف میبره میاره

شوهرمم حقیقتن اصلا تو این فازا نیس بفهمه دم دستی شدم و...

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡

اسی ب نامزدت بگو تو بیا بمون خونه ما اگ گف راحت نیس بگو منم خونه شما راحت نیسم

ولی من هروقت بریدم وخسته شدم وفکرکردم ک دیگه نمیتونم ادامه بدم،همین ی جمله اش منو نگه داشت تو در پناه خدایی و خدا هرگز دیر نمیکند.....
2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز