پدرشوهرم و جاریم همسایه دیوار ب دیوار ان فرض کنید
من زنگ زده بودم ب جاریم داشتیمحرف میزدیم تماس ام رو قطع کرد بعد ده دقیقه هرچی زنگ زدم مشغول بود
دوساعت بعد زنگ زد و یکساعت حرف زدیم باهم من همچیز خاصی نگفتم
دیرووز پدرشوهرمگفت صدات رو بلندگو گذاشت اون سمت
و گذاشت ما گوش بدیم ک اره عروس خوبه هم اینطوریه
وووووو جالب اینجاس حرفایی زدن ک شنیدن از من
ک مننگفتم مطمعن هستم حتی ب ذهنمنمیرسید
قضیه بشدت مشکوکه
من معذرت خواهی کردم و گفتم مننگفتن و ..نزاشتم ناراحتی پیش بیاد
و اینکه بشدددت سعی میکنه رابطه مارو بهم بزنه و خانواده شوهرمم میدونن و من رو دوست دارن
ب نظرتون ب کسی زنگ زد ما بین حرف هامون؟
و اینکه چ برخوردی داشته باشم خودم میخاستم بباکش کنم چون ب نظرم از شیطان بدتر هستش