4ساله ازدواج کردم شهرغریب و هنوز نتونستم باردار بشم .خودم آرایشگاه زدم توشهر کوچیک که بلافاصله بعد من چندین آرایشگاه باز کردن ومن هفته ای یدونه شاید مشتری دارم ولی از چون اینجا چون همه درو همسایه هستن خجالت میکشم جمع کنم خیلی اعتمادبه نفسم اومده پایین احساس میکنم همه دارن بهم میخندن دوش ندارم وارد هیچ جمعی بشم میگم الان که بگن فلانی انقدرمشتری داره فلانی حاملست خیلی احساس پوچی وحسودی میکنم دوس دارم همه اونایی که پشت سرم حرف زدن کار و حرفه منو به مسغره گرفتن بمیرن دیگه هیچی شادم نمیکنه صبح ها دوس ندارم ازخواب بیداربشم میگم به کدوم امید به نازییم.به بیکاریم به بی پولیم .از طرفی شوهرم خیلی خوبه باهام عالی هوامو داره حمایتم میکنه ولی من نمیتونم ازش انرژی بگیرم مدام توبغلش گریه میکنم و نمیتونم دردم وبهش بگم چون کاری از دستش برنمیاد برام بکنه
تو توی زندگیت احساس شکست میکنی و این حس کل زندگیت رو گرفته
خودت بگو، با این کار چی درست میشه؟ شما به درآمد میرسی؟ مردم دیگه پشت سرت حرف نمیزنن؟
چرا یه وقت روانشناس نمی گیری قشنگم؟ حیف زندگیت نیست؟ حیف علاقه همسرت بهت نیست؟
وقتی از دنیا کنار میکشی دنیا هم به همان اندازه از تو کنار می کشد.به اندازه کافی خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد, همین طور غذا، همین طور شادی،همین طور تخت و شغل و دوست و لبخند و پول و هوای تمیز برای نفس کشیدن.
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
عزیزممم تو توی زندگیت احساس شکست میکنی و این حس کل زندگیت رو گرفته خودت بگو، با این کار چی درست می ...
نمیدونم بخدا دست خودم نیس اصلا انگار طلسم شدم هیچ کارم جوردرنمیاد..چطور مقایسه نکنم وقتی دوست خودم بامن آرایشگری یاد گرفت سریع یه سالن رفت بند شداونجا کار یاد گرفت ولی من هرجا میرم میگن حرفه ای میخوایم .دوستمم تنبلی داشت سریه ماه باردار شد اونوقت من الان سه ساله همش دوندگی دارم دارو میخورم انگار نه انگار .رفتم سفر کربلا با دست خالی باحقوق کم شوهرم گفتم برم حاجتم میگیرم بیام اونجا دخیل افتادم گفتم امام حسین بهم بچه بده تا شوهرم خوشحال کنم .الان یکسال میگذره دوباره محرم اومد قسمت نشد چطورحسودی نکنم
نمیدونم بخدا دست خودم نیس اصلا انگار طلسم شدم هیچ کارم جوردرنمیاد..چطور مقایسه نکنم وقتی دوست خودم ب ...
اگه بگم درک میکنم دروغ گفتم، ولی میتونم تصور کنم چقدرررر سخته برات، مشخصه دختر قویی هستی، ولی عزیزدلم به خاطر همسرت هم که شده به فکر خودت باش، یه چند جلسه برو پیش روانشناس خوب تا بتونی خودتو از این منجلاب بکشی بیرون. شرایط زندگی آدما باهم فرق میکنن، خود من خیلییی از دوستام از هر لحاظی ازم جلو افتادن، ولی دلیل بر این نیست که مشکل از منه
این شغل نشد یه شغل دیگه
هیچ وقت اینطوری زندگیتو به خودت تلخ نکن💚🫂
وقتی از دنیا کنار میکشی دنیا هم به همان اندازه از تو کنار می کشد.به اندازه کافی خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد, همین طور غذا، همین طور شادی،همین طور تخت و شغل و دوست و لبخند و پول و هوای تمیز برای نفس کشیدن.