خواب دیدم که
هیچییی نخونده بودم از درسام چهارو روز هم وقت داشتم ولی هیچی نخوندم به دو تا از دوستام پیام دادم که برام حذفیاتو بفرستن ولی نفرستادن
منم از عمد نخوندم
روز امتحان رفتیم توی یه کلاس منم رفتم توی. ردیفی که همکلاسی هام هستن
ینی قشنگگگ چپیدههه بودیم تو هم😂دعوامون هم بود
بعد مدیر به ما گفت بلد شو بیا اینور منم کلی بحث کردم تا که دوست صمیمیم که کات کردم یه ساله باهاش اومد سر کلاس گفت الان خودم میام پیشت میشینم
یه میز شبیه میز نهارخورییی بود🤣حالا نمیدونم چرا غذا اوردنن
بعد همکلاسیم بهار غذای منوبرداشت😐😂من داشتم زهرمار میخوردم تا دوستم همه ی جوابارو بنویسه
اومدم ببینم نوشته یا نه دیدم از کنار دستم پاشده رفته
از مدرسه زدم بیرون رفتم دم در خونه دوستم (خونشون نزدیکه) بعد خونشون خیلی فرق کرده بود دوستم اومدپایین با یه ارایش غلیظظظظ لنز… 😐ازش پرسیدم محیا رو ندیدی گفت که دوباره رفتم توی مدرسه توی زمین چمن یه توپ اومد سمتم به پا شوتش کردم اونور😂😐این چه خوابیهه
بعد از اتنا دوستم پرسیدم محیارو ندیدی
گفت دم دره بازم رفتم نبود
کلی گریه کردم…😐😂