حدود یک هفته پیش از مدرسه فرار کردم که با پارتنرم برم بیرون... مدیرمون فهمید.... خلاصه کلی خواهش و التماس که به بابام نگه و خداروشکر به بابام نگفت و فقدر به مامانم گفت... مامانم از اون روز هرکاری میخوام کنم و سرش داد میزنم میگه عهههه؟ حالا که اینطوریه بهش میگم با پسر رفتی بیرون بزار بابات بیاد . هستید بزارم بقیشو؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
زمانه داره عوض میشه ما در دوران گذار هستیم مقاومت ما نسل گذشته در برابر تفکرات نسل جدید بی فایده هست ...
🙂👌🏻
لطفا تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیدی نظر منو ریپلای نکن! فضای مجازی برای خالی کردن عقده ها نیست پس حد خودمونو بدونیم🩵 آدم ها مثل کتاب اند! از روی بعضیا باید مشق نوشت، بعضی هارا باید چند بار خواند تا مطالبشان را درک کرد! ولی بعضی هارا باید نخوانده کنار گذاشت. اگر همه جا تاریک بود دوباره بنگر! شاید نور خودت باشی✨ 🩵intp🩵
این خیلی بدِ.خواهرم همیشه این حرفو به بچش میزنه بارها بهش گفتم اینطوری هم تو پیشش بی ارزش میشی هم ازش پدرش فاصله نیگیره.اگه کار بدی مبکنه خودت تنبیه کن نزار فکر کنه تو خوته هیچ کاره ای
تنها دلیل ادامه دادنم تو روزهای سخت فقط تو بودی مامان.بمونی برام عزیزتزینم
منم گفتم ببند دهنتو ( هیت ندید مشکل اعصاب و روان دارم اگرم باهاش مشکل دارید تاپیک رو ترک کنید) گفت عه باش بزار بابا بیاد اگه نگفتم بهش.. منم برگشتم با همون کفشام ک پام بود لگد زدم تو سر صورتش و دست و پاش . لبش پاره شده اما تقصیر خودشه