متاسفم دیگه نمیتونم هر روز برات گریه کنم
دیگه نمیتونم هر روز انتظار بکشم که برگردی
هر چند وقت یه بار بیای و امیدی بدی و بری
بیای و باز دلم بشکنی غرورم له کنی و بری
گاهی وقتا فکر میکنم یه مریضی
یه مریضی که دنبال یه قلب ساده ای
قلبی که هیچیو تجربه نکرده
قلبی که هیچ خطی روش نیافتاده
میری خنجر میکشی روش
و هرزگاهی برمیگردی و جای زخمم باز میکنی
جای زخمی که به سختی بستمش که خون ریزی نکنه ولی هنوز جاش هست میفهمی هنوز درد داره
نمیدونم از مهربونیم بود از وابستگیم بود یا حماقت
بسه دیگه
برای همیشه برو حتی اگه با رفتنت این قلب بمیره برو
یبار مردنم بهتر از صد بار شوک دادن و زنده کردنش و باز کشتنشه
تو لیاقت یه قلب پاک نداشتی لیاقت مهربونی نداشتی لیاقت ادمی مثل منو نداشتی که حتی دلم نمیاد یه پرنده ناراحت شه ازم یه ساعت سیخ سرجام میشینم نترسه فرار نکنه
تو لیاقت یه ادم مهربون و بی ریا رو نداشتی
کارما هست و یه روز تاوان کاری که باهام کردی پس میدی امیدوارم بهم این شانس بده که ببینم چطور پسش میدی