دوستان عزیزی که پدرشون رو توی کودکی از دست دادن

حتما  مادر خوبی هستید حتما.   تا جایی که  میتونید  دوست باشین  باهاشون  اگه دوست دارن  از  پدرشون  هی صحبت کنن  بذارید صحبت کنن  اینجوری   تخلیه میشن.  بهشون  توضیح بدید  که  یه وقتایی  شرایط  دست مانیست   ممکنه نشه مثل  بقیه  باشیم    ولی باید  همیشه  شاد باشیم  تا  بابا هم شاد  باشه.    نبود  پدر  سخته😭😭😭

جيران جان چقدر خانواده همسرت سنگدلن حداقل به نوه هاش رحم ميكرد

مممون به خاطر اینکه خیلی حق به گردنم  داره الان از مشکلاتم سر بچه دار شدن هیچی بهش نمیگم که غصه  نخوره .اون سختیاشو کشیده .ولی الهی شکر شوهرم مرد خوبیه

خدا رحمتش کنه

باید هم بابا باشی هم مامان

منم تو بچگی پدرم رو از دست دادم

به خاطر مسائل مالی مامانم شد بابا و دیگه اون مامان مهربون و ...نبود هرچند حق داشت خیلی غصه خورد تا ما پا گرفتیم سعی کن مستقل و محکم بارشون بیاری 

من خودم سر همین مسائل خیلی زودرنجم

همش فک می کردم هیچ کس دوستم نداره

البته ما یه همسایه داشتیم که مثل یه بابا برامون مهربون بود.هوامونو داشت و مخصوصا تو درسها خیلی کمکمون میکرد بنده خدا خودش سنی نداشت و زود ازدواج کرده بود ولی همیشه هوای ما رو داشت بهش می گفتیم عمو.

اگه پدر همسرتون یا خودتون یا برادرتون هستن حتما ازشون بخواین کمکتون کنن

حتما ببرشون خونه ی فامیل حتما.مهمونی حتما

حتما حتما حتما از پدرت کمک بخواه.پدرت دست محبت بکشه سرشون..من 10سالم بود پدرم فوت کرد.انقدر دوست داشتم عمو و دایی  ام بغلم کنن.پول تو جیبی بدن بهم.هدیه بخرن.

خدا  پدرتونو  حفظ  کنه.  خدا روشکر  که هستن.    مطمئن باش  خدا کمکتون میکنه  خیلی خوب  دخترای  گلتونو   بزرگ میکنید     خدا بزرگه هیچوقت  در   رحمتشو   واسه ادم  نمیبنده.     با مطالعه سعی کنید  دخترای  با  اعتماد  بنفسی  بار  بیارید

فقط یه بار یادمه عموم اومد مدرسمون.بعد منو دختر عموم همکلاس بودیم.پول داد به دخترش گفت برا هر دوتاتون..ولی دختر عموم گذاشت تو جیبش و رفت

عموم خیلی نامرد بود خیلی

بچه هایی که پدر شون رو زود از دست میدن زود حس میکنن که باید عاقل باشن .و با مسولیت باشن . عزیزم مطمین باش خدا کمکت میکنه.تو فقط فقط یه مادر خوب باش واسشون همین کافیه .

😭😭😭  این صحنه ها  هیچوقت  از  ذهن  ادم  پاک نمیشه.   

ببخشیدا

ولی خاک به سرشون

من خاندان عموم برامون یه مقرری کوچیک درست کردن که هر ماه بهمون می دادن 

ولی طرف مامانم هی میگفتن زیاد رفت و آمد نکن بچه ها دلشون میگیره  اصلا از ما خوششون نمیومد .

دقیقا  خواست خداس  بنظرم.    

واقعا..

بعد دختر عمو بابام ناطم مدرسمون بود.دختر عموهامو برده بود تو بوفه مدرسه خوراکی بفروشن..صدای خندشون از تو بوفه میومد..من که نزدیک شدم خندش قطع شد و سرسنگین شد و رفت بیرون..حالا5سال از فوت بابام میگذشت

جیران  جان   یه نصیحت خواهرانه اینکه    سعی کنید یه  جور بار  بیان   از هییچکس   توقع نداشته باشن  براشون  کاری  کنن    تا اگه کسی یه جایی  یه  رفتاری  کرد   بهشون بر  نخوره.    ما اینجور  بار  اومدیم  تا به این سن   هیچوقت از کسی  توقع کمک  نداشتم.