بعد از دو سال خونه رو فروختیم و یه زمین
مرکز شهر خریدیم و شروع به ساخت کردیم۴طبقه..
در حال ساختیم..
باز هم منو بی تاثیر میبینن..
تو این همه سال حقوق من وسط بوده
طلاهام همینطور
وامایی که گرفتم و همه چی...
از اسفند تا الان حدود۲۰۰میلیون نقد دادم به شوهرم برا ساخت خونه(پولی که قرار بود باهاش طلا بخرم)
امروز همسرم رو امتحان کردم بهش گفتم ماشینی که قراره دی ماه بهم بدن(طرح مادران) رو بهت میدم بفروش خونه رو تکمیل کن در عوض تو چیکار میکنی..
برگشت گفت رهن یکی از واحدهارو بهت میدم برا خودت طلا بخر
یعنی نصف پولی که خودمم بهش دادم نمیشه..پارسال۳۰۰تومن براش وام گرفتم که کل حقوقم برا اون میره و یه مقدار کمی میمونه..
یعنی من هیچی..من تباه...حتی یه تعارف نزد که یه واحد به نامت میکنم..در صورتی که قبلا میگفت نصف برا تو
این همه پول بی زبون رو بدم و در نهایت..الان سهم من از این زندگی فقط یه حلقه است و یه تکپوش سر جمع۸۰ تومن میشه وسلام..
واای گریه م گرفت از بحث بی پولی بدبختی بیایم بیرون
من اومدم با خرید جدید
۲ تا گیره مو مجلسی ۳۰۰ ت
کار خودمو کردم ۲.۲۰۰ گرم طلا هم خریدم که یه جفت گوشواره س ۱۰۰ بالا تابلو
اها یه دونه دیگه لاک ۴۰ ت
نمیدونید چه حس خوبی داشتم بعد از خرید گیره ها اولین بار بود بدون عذاب وجدان برا خودم خرید گرون کردم
انگار رو ابرا بودم
تا خرید بعدی بدرود
راستی تاپیک زنی که خرج نداره ارج نداره همشروع کردم
در انتهای شب هم تموم شد که به نظرم اصلا سریال جالبی نبود
@یاسمیناخانوم نمیدونم چرا ابی نمیشه
سلام به همگی
معصومه جان من قبلا یه گزارشی از خرج و مخارج توی گروه فرستادم و کمک خواستم ولی متاسفانه کمکی نشد هنوز منتظرم کلی توضیح دیگه مونده از دخل و خرجمون هر وقت راهنمایی خواستی بکنی ازم بپرس همه رو توضیح میدم
خانومای عزیز گروه چاقی داریم روبیکا برای افزایش وزن
هر کی خواست تو روبیکا به آیدی @elham_a31 پیام بده لینک بگیره
واقعا مردا اینقدر طمع مال دنیا دارن که حد نداره
ولی به نظرم موقع سند زدن بگو عزیزم پا به پات زحمت کشیدم و پول دادم
نصفشو بزن بنامم
وگرنه فردا بچه ها نمیذارن هل پوکش به من برسه
اونوقت منم نفرینت می کنم
قربونت برم عزیزم
خانواده هایی که حمایتگر بودن برای بچه هاشون کمتر این شرایطو داشتن یا خیلیاشونم تو رفاه بودن
منم تو خانواده ی خودم از نظر مالی مشکلی نداشتم مادرمم جهیزیه ی کامل بهم دادن دستشون درد نکنه
اما وقتی دیدن پدرشوهرم به پسرش رحم نکردو دسترنج ۸سال کار رکردن پسرش که به ۳دونگ خونه تبدیل شده بودو به عبارتی بالا کشید
ببخشید واژه ی دیگه ای پیدا نکردم که بگم
مادرمم دلسرد شد و یجورایی خودمون موندیمو خودمون
یادمه میرفتیم عصاره ی مرغ گالینابلانکا میخریدیم با هویج و سیب زمینی و رشته یه قابلمه سوپ درست میکردم ۳روز میخوردیم
یا ماکارونی میخریدم بسته ای ۷۰۰تومن با یه مشت سویا که خییلی ارزون بود ماکارونی درست میکردم
همونم میذاشتیم لای نون میخوردیم که تا ۳تا وعده برسونه
یه موتور داشتیم که همسرم پیک کار میکرد یه پنج شنبه به همسرم گفتم بریم بهشت زهرا سر خاک پدرم
رفتیمو اون روز خیلی بهشت زهرا شلوغ بود و چقدر خیراتی اورده بودن
یه نفر چایی خیرات کرده بود خوردیم لیوانشدستم بود دنبال سطل زباله بودم که یه اقایی خرما اورد منو همسرم برداشتیم گذاشتیم تو لیوان
باز یه نفر دیگه خرما اوردو باز برداشتیم گذاشتی تو لیوان
چن نفر حلوا اوردن و..
منم اومدم خونه حلوارو با نون ناهار خوردیم
خرما رو سرخ کردیم شام خوردیم
نذاشتیم هیچکس بفهمه که ما نداریمو ابروی همسرم بره
این داستان فقط ۲ سال طول کشید بعدش همسرم شغل خوب پیدا کردو خونه خریدیم البته ۴۰متره اما خیلی راضیم و خونمونو دوس دارم
ماشین داریم ۳تا موتور داریم
۱۰۰گرم طلا داریمو از زمانی که با این تاپیک اشنا شدم هدف گذاری کردم ایشالا تا سال اینده یه خونه ی کوچیک دیگه بخرم بدم اجاره و پس اندازمون بشه
ممنونم از شما که با جون و دل دوستانو راهنمایی میکنین و از تجربتون میگین عزیزم🌻😘
معصومه جون تقریبا همه مون همینیم
من سال ۷۸ که شوهرم اومد خواستگاریم ازش پرسیدم چی داری
گفت ۴۰۰ هزار تومن پول ریختم برای تعاونی مسکن اداره
خدا میدونه تا سال ۸۱ که خونه رو دادن با چه بدبختی ۲میلیون ۸۰۰ هزار تومن جور کردیم تا پول خونه تموم شد
چون حقوقش ماهی ۶۰ هزار تومن بود
یه خونه عالی ۱۰۴ متری
ولی نذاشت بریم توش بشینیم گفت اجاره بدم قرضامونو بدیم
هنوز مدتی نگذشته بود که اداره شون یه تعاونی دیگه راه انداخت
رفت ثبت نام‌کرد هر چی گفتم هر کارمند یه بار بیشتر زمین شهری نمیگیره قبول نکرد
گفت گفتن همه بیاید
فوری هم خونه رو فروخت، اما ادراه بعد از یک سال گفت اونایی که قبلا گرفتن برن تعلق نمیگیره
فکر کن خونه ای که ۱۸ میلیون فروختیم شد ۲۵۰ میلیون در طی یکسال
تاپیک توپربازدیدهاس
عزیزم ...شما دیگه از اونور بوم افتادید ،چرا باید حقوق و طلاهاتو بدی ب کسی ک اصلا هیچ جا شما رو شریک نکرده
گفتید سال ۹۰ ازدواج کردید ،میشه ۱۳ سال
خب وقتی میدید ک هر چی ک میخره با کمکهای شما ،ولی شما رو سهیم نمی دونه، چرا هی ادامه دادید؟
باز هم دیر نشده ،شما لایق بهترینها هستید ،شما ب این خانومی🤩
بعدش رفتیم مستاجری
شنیدیم اداره اوقاف داره خونه می‌سازه
رفتیم ثبت نام کردیم و شش سال بعد یه خونه کوچولوی ۶۰ متری که اوقافی بود گرفتیم
حالا هی بگو مرد اینجا به درد نمیخوره لب کمربندی پاشو خودمونو بتکونیم خونه رو عوض کنیم
نشد که نشد
۱۲ سال اونجا نشستیم تا خدا خواست و چند تا از همکاراش باهم یه شرکت ساختمانی راه انداختن
پول گذاشتن روهم و شخصا پروژه ساختمانی راه انداختن
اسفند ۹۴ و متاسفانه خورد به گرونی های سال ۹۷ تا ۹۹ زمان روحانی و هر چی داشتیم و نداشتیم رفت پای این خونه
ماشین خونه طلا پس انداز دو تا پول ارث
وتازه این ماه میخوان خونه رو بدن
در حالی که دو تا بچه ی جوان دم بخت داریم و زیر صفر زندگی میکنیم
ورودی: 35 حقوق همسر(با توجه به اضافه کار در حد ۵۰۰ بالا و پایین میشه)+900 یارانه
خروجی :
میانگین دو ماه رو که نوشتم اینجوریه
خوراکی و نان ۱،۶۰۰
بهداشتی و درمانی۲،۰۰۰(بچه مون پوشکیه و داریم دندونامون رو درست میکنیم)
شارژ و قبوض ۲۰۰ هزارتومان
وام ۳۱،۲۰۰
بنزین و خرج ماشین ۵۰۰ هزارتومان
لباس ۴۰۰
صدقه ۳۵ هزار
البته ما برا هرکدوم کارت جدا نداریم، حقوق که میگیریم پول اقساط رو میذاریم جدا بقیه ش رو خرج میکنیم این دو ماه که یادداشت کردم اینجوری بوده
