2777
2789
واسه من اینو آورد الان میتونم وام بگیرم یانه

آره عزیزم الان معدل حساب داری هر کدومو دوست داشتی میتونی انتخاب کنی دیگه

توی شازده کوچولو یه قسمت بی نظیر داره که میپرسه اگر بیفتم چی؟؟؟؟!!  😕و اونم جواب میده عزیزمن اگر پرواز کنی چی!؟😍به جای اینکه همیشه بگی اگه نشه چی؟؟؟ یه بار بگو اگر بشه چی؟!😍😍😍
نه عزیزم اون امتیاز دهی اش سریعتر بود .برای اون ۱۰۰ میلیون میگذاشتید بعد از ۲ ماه ۱۰۰ میلیون با بازپ ...

اینچه بانکیه؟ بعد سود ش چند درصده

خدایا توکل میکنم به خودت(از رحمت من ناامید نشوید) 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


من هر بار طلا از مامور تحویل گرفتم خود مامور می‌گفت خانم این بیمه اس حتما با ارزشه باز کن چک کن اگه ...

واقعا؟ من نمیدونستم اینو. مامور هم همیشه میاد بسته رو میذاره پشت در. 

اگه هم تحویل بگیرم کسی نگفته باز کن

از این به بعد بایدبه یه چاقو برم دم در همونجا باز کنم

هرچند توبه کردم 

این طلای اهورا اصلا زیر بار نمیره که کار خودشون بوده یا پست شهر خودشون. 

میگه از شهر شما بوده 

خدایا توکل میکنم به خودت(از رحمت من ناامید نشوید) 
چی شد طلا پیدا شد ؟

نبابا هیچکسم زیر بار نمیره شده توبه ای واسم

درسته طلافروشی معتبره قبلا هم ازش خرید کردم اما زیربار گم شدن طلا مطلقا نمیره حتا میگه پست شهرمونم محاله اینارو کنه تقصیر پست شهر خودتونه

حالا پست شهر ماهم میگه این روش نوشته ساعت اونم ارزش 500 هزار کسی از کجا میدونه این طلا بوده که بخاد بدزده کار خودشون بوده. 

اینم از خرید اینترنتی

خدایا توکل میکنم به خودت(از رحمت من ناامید نشوید) 

خب و اما گزارش چند روز من 😍

چند روز پیش به فکر این بودم که تولد همسرم رو چطوری بگیرم که هم زیاد ریخت و پاش نشه و هم اینکه بدونه که برامون عزیز ❤️و بهش ارزش قایل هستیم


از اول زندگی هم به خاطر همین هزینه ی بالا روز تولد هامون فقط میریم شام بیرون بعدش میریم تفریح میکنیم

عکس خانوادگی می اندازیم و تمااام 😍

به جای اینکه میلیونی خرج بذارم ..زحمات همسرم یه طرف .خودم روزها زحمت بکشم 👌



در آخر بیان بخورند .و پشت سر برن بگن فلانی به خاطر کادو شام داد👌 ....فلانی گوشت کم انداخته بود .👌..خونه ی فلانی اینطوری بود ال بود بل بود 👌


به خاطر همون  تولدی نمی‌گیرم 😊 فقط خودمون چهارتایی هستیم

تو این نوزده سال زندگی مشترک ❤️



یک بار همسرم منو پیارسال سوپرایز کرد برام تولد گرفته بود که واقعا سنگ تمام گذاشته بود ❤️

و یه بار هم من پارسال سوپرایزش کردم و زیادی هزینه کردم ❤️

و یه بار هم تولد یک سالگی دختر بزرگم رو جشن گرفتیم 😍



آهان بذارین داخل پرانتز بگم بهتون وقتی میگم به خاطر حرف و حدیث جشنی نمی‌گیرم ...

به خاطر اینکه تجربه کردم و من آدمی هستم که تجربه رو دوباره تجربه نمیکنم 👌


تجربه رو دوباره تجربه کردن خطاست 👌

از اوایل زندگی براتون گفتم که دارا نبودیم ..وضعمون صفر نه زیرررر صفر بود 👌



برای تولد یک سالگی دخترم پول نداشتیم تولد بگیریم

همسرم گفت دخترمون رو خدا برامون نگه داشته دوست دارم تولد یک سالگی اش رو جشن بگیریم و همه رو دعوت کنیم 😊

گفتم با کدوم پول عزیزم ؟


همسرم گفت انشالله خدا برام کار جور می‌کنه میرم کار میکنم و با سربلندی جشن تولد یک سالگی اش رو براش میگیرم

خلاصه طوری شد که نشد ..کار کنه ...و من این غم و اندوه رو تو چشم همسرم میدیم 🥺



شب موقع خواب زنجیر پلاکم رو از گردنم در آوردم گفتم بیا اینو بفروش تولد دخترمون رو بگیریم ♥️

از اونجایی هم که همسرم به شدت مخالف طلا فروختن هستش 👌



گفت بنداز گردنت ....گردنت خالی باشه من ناراحت میشم

من هر چه قدر گفتم دیدم نه دیگه نمی‌خواد 🙁

تا یه روز تولد منتظر موندم


دیدم نه دیگه نتونست پولی جور کن 👌

عصرش رفتم زنجیر مدال رو فروختم به مبلغ سی هزار تومن 👌آوردم گذاشتم تو کفش های همسرم ♥️



نخواستم که غرورش رو بشکنم و من بهش پولی بدم

همسرم که کفش هاش رو میپوشید دید و با ناراحتی برداشت گفت آخر سر رفتی کار خودت رو کردی

گفتم میدونم که اون رفت بهتر از اون میاد جاش فروختم 😊

میدونم که خیلی زود یکی خوشگل ترشو برام میگیری ♥️


ادامه دارد...

خب و اما گزارش چند روز من 😍چند روز پیش به فکر این بودم که تولد همسرم رو چطوری بگیرم که هم زیاد ریخت ...

خلاصه آوردیم شاهانه براش تولد گرفتیم
شام دادیم 😍انواع و اقسام شیرینی ها ....چند جور میوه
چند جور خورشت و پلو و ....
بچه ی اولمون بود ...ناشی بودیم
بچه همش خواب بود 🤦😁یه درست حسابی ننشست رو صندلی ♥️

خلاصه با اون همه زحمت های چند روز و تدارکات رفته بودن پشت سرمون گفته بودند که امید تولد به اون بزرگی رو گرفته بود که یه چیز جمع کنه
که اونم موند تو گلوش 🙁
همونجا بود که دستمون رو داغ کردیم که دیگه از این اشتباه ها نکنیم👌از اون تاریخ  خودمون چهارتایی جشن میگیریم

اون پولی هم که بابتش میذاریم برای مهمون ....میشه پس انداز بچه هامون ♥️
خب عزیز من سی تومن من هزینه کرده بودم ...طلا فروخته بودم ...مکه بالاتر از طلا هم میخواستی بیاری بهم که میگی انتظار کادوی خوب داشتن که موند تو گلوشون ؟
این حرف باعث شد که جمع کردم و درس گرفتن از حماقتم که در دروازه رو میشه بست ...دهن مردم رو نمیشه بست 👌پس چه بسا که بهترین کار همین بود

اون زمون هم سی هزار تومن پول بزرگی بود ..طلا گرمی ده ...دوازده تومن بود 👌

میگفتم برای همسرم به فکر این بودم که چی بگیرم
که هم زیاد نشه و هم بد نشه که بگه ارزش ندادن بهم

همه چی هم داشت 👌 سخت بود انتخاب

دو نیم بودجه گذاشته بودم که با یک و نیم کادو کیک و شمع و ...رو بگیرم
با یه تومن هم بریم یه شام معمولی 👌
شب ماقبلش به همسرم  تبریک گفتم
گفتم تولدت پر تکرار عزیزم ❤️
انشالله که همیشه سایه ات بالا سرمون باشه ♥️

صبحش براش دوباره پیام تبریک فرستادم 😍
طرف های ظهر به دخترا گفتم بیارین به پدرتون یه زنگ بزنین و تبریک بگین

دختر بزرگ ...سلام بابا تولدت مبارک 😍 صد سال به این سالها ...بابا مرسی که به دنیا اومدی و بابای ما شدی
بمونی برامون 😊😊🤩
دختر کوچیک 😉 سلام بابا ♥️تولدت مبارک 😍 مرسی که برامون زحمت می‌کشی و پول میاری تا ما هر چی دوست داریم بگیریم 😊 مرسی که بابای ما شدی ♥️😍

گوشی رو گرفتم دستم که یه خسته نباشید هم من بگم که همسرم قبل من گفت مرسی مامانشون ♥️
چون می‌دونه که به بچه هام همیشه یاد میدم که آدم باید قدر شناس باشه 👌
احترام بزرگتر رو نگه داره ♥️
محبت کردن رو بی انتها بلد باشه 👌

گفتم خواهش میکنم عزیزم ❤️ خداحافظی کردیم آماده شدیم
راهی باشگاه شدیم
تایم باشگاه که دو ساعت بود تمام شد 👌
برگشتنی با دختر کوچیک رفتیم شیرینی فروشی
تمام کیک هارو نگاه کردیم 😊
از اونجایی که تو خونه ی ما کیک زیاد خورده نمیشه
یعنی کلا کیک دوست نیستیم
به این و اون هم نمیشه که کیک داد ...یه وقت فک کنن به خاطر کادو میدیم 👌
حتی چند بار هم تو ظرف یک بار مصرف دادم که کادو نیارن
باز کادو آوردن که منم راضی نبودم  👌

به خاطر همون در نظر داشتم که اینبار یه کیک کوچلو بردارم
اما ...با خودم که فکر میکردم میگفتم الان همسرم میگه رفته برام یه کیک کوچلو خریده 😊
تو اون لحظه به ذهنم خطور کرد که بگم دخترمون پسندیده

همسرم یه اخلاقی داره که نقطه ی قوت و نقطه ی ضعفش بچه هاشن ❤️ اسم دخترا بیاد وسط دیگه هیچ حرف و حدیثی نمی‌مونه ♥️
گفتم آقا بی زحمت اینو بدین برام
کیک ۱۹۰تومن ...
شمع هم برداشتم ۷۰
راهی بوتیک لباس مردانه شدیم ...یه دونه کیف پول گرفتم از جانب دختر بزرگ ۱۴۰جنس خوب 😍

یه دونه اسپری مردانه گرفتم از جانب دختر کوچیک ۸۰😍

گفتم بی زحمت کادو کنین اینارو
کادو که کرد گفتم بی زحمت اگه جا داره ده تومن هم تخفیف بدین 😉گفتم چشم حتما ۲۱۰تومن هم کادو ها شدن 😍

یه هفته ماقبلش هم یه تیشرت گرفته بودم هم برای محرم هم برای تولد 😊😁با یه تیر دو نشون زده بودم 😊

اونم کادو کرده بودم گذاشته بودم واسه روز تولد ۴۶۰تومن هم کادوی من 😍
تو خرید بودم که مادر همسرم  زنگ زد مادر شام بیایین اینجا ♥️
گفتم خدا آباد کنه مادر راضی به زحمت نیستم 👌
گفت جاری ات اومدن شما هم پاشین بیاین
گفتم بذار با امید در میون بذارم چشم
گفتم اول به امید زنک زدم امید گفت به معصومه بگین ❤️
گفتم اهان پس باشه انشالله یکی دو ساعت میآییم
دیگه نگفتم که تولد امید 😊
بگن کیک رو بردار بیار ....مجبور بشم برم به اون تعداد کیک بگیرم 👌
نخواستم اونا هم معذب بشن مجبور بشن کادویی بدن ...و هم من دوباره بیوفتم رو خرج👌
یه شام برام پونصد ششصد دربیاد 👌

گفتم یکی دو ساعت می آییم که تو اون فاصله عکس هامون رو بندازیم و کیک رو همسرم ببره بعدش بریم

اول زود به همسرم زنگ زدم ❤️گفتم عزیزم مامانت زنگ زده بود که بیایین شام
گفت آره اول به من زنگ زده بود که گفتم چرا به من زنگ میزنید ...به خانوم خونه زنک میزنن 👌اون تصمیم میگیره که بیاییم یا نه 🥰
به معصومه زنگ بزنین ♥️
گفتم آره قربونت برم منم گفتم باشه می آییم
گفتم کجایی الان ؟بیا زود کیک و ببر و شمع رو فوت کن بریم 🥰

گفت تو راهم
خلاصه عزیزان پول شام بیرون موند تو جیبم رفت رو کارت پس انداز
اکثرا اینطوری کار پیش بیاد نتونیم بریم فرداش میریم
چون امروز هم واسه مراسم عزیزی به شام بیرون دعوتیم

کلا دیگه موند 😊
تو راه هم به دختر کوچیک سپردم که به بابا بگو بابا کیکت رو من پسندیدم 🥰🤩🤦
موقع در آوردن از قوطی دخترم گفت بابا ببین چقدر خوشگل و کیوت من پسندیدم ها 😍
همسرم گفت دست همتون درد نکنه خیلی زحمت کشیدین ♥️

و اینگونه شد که روز تولد اینطوری برگزار شد

خرج ما از این تولد ۹۳۰👌مابقی رفت رو پس انداز مشترک

واسه چادر مشکی هم بگو لطفا

واسه چادر آماده همون خیابون ایثار خیلی خوبه قیمتاش هم  خوبه. خیابون  دیالمه  و چهارراه خسروی هم پارچه فروشی های بزرگ هست. یه پاساژ پارچه  هم تو چهارراه خسروی هست چندتا مغازش کلا چادر مشکی دارن هم آماده هم پارچشو

یه تومن فرق داره باید یه تومن توحسابت باشه تا یه تومن اعتبار بهت بده ولی از دوتومن به بالا دیگه لازم ...

سلام عزیزم وقتی کارت فیزیکی رو تحویل گرفتم یه تومن بریزم توش تا دو تومن بگیرم ؟


ادامه

خرید خونه با همسرم هست

چون من وقت نمی کنم خرید کنم ولی همسرم با اینکه همه چیز رو زیاد میخره ولی میدونم قیمت مناسب میخره

من ساعت دو و نیم از مدرسه میام با پسرم که یک ساعت قبل من اومده ( البته مدرسه شون گفت امسال تا دو مدرسه است که خوب تقریبا با هم می رسیم )

ناهار میخوریم ساعت سه یکم می‌خوابم چون اصلا انرژی ندارم و صبح خیلی زود هم بیدار میشم

حدود ساعت پنج بیدار میشم و سریع مقدمات شام رو آماده می کنم من همیشه باید شام بزارم چون همسرم ناهار می‌بره باید غذایی باشه که بتونه سرکار ببره بعد هم ضعیف نباشه که جلوی همکاراش میشینه روش بشه بخوره

ساعت شش هر روز شاگرد خصوصی دارم

( البته این روند سال تحصیلی هست نه الان )

کلاسم تا هفت و نیم طول می کشه

اگه تو تایم امتحان باشه دو تا شاگرد میزارم که خوب یه کم زودتر شروع می کنم که دو تا شاگرد نهایت تا هشت و نیم تموم بشه

بعضی از شاگردها رو هم میرم منزلشون

بعد از کلاس هم سریع غذا رو آماده می کنم اگه برنجی باشه برنج رو میزارم یا اگه کتلت باشه از قبل موادش رو آماده می کنم یعنی همون ساعت پنج شاگردم که می‌ره سریع شروع می کنم سرخ کردن و خلاصه شام که میخوریم همون لحظه ظرف ها رو میشورم چون بدم میاد صبح که بیدار میشم ظرف تو سینک باشه

همیشه هم شب میشینیم فیلم و سریال می بینیم و با هم حرف می‌زنیم

حالا در مورد درآمدم من چون روزانه پول به حسابم واریز میشه و حقوق ماهانه هم داره اصلا نمیتونم هر چی پول دارم رو مثلا تبدیل کنم یا چیزی که می‌خوام باهاش بخرم

امسال اومدم اینکار رو کردم هر ماه چهار گرم طلای برای استفاده میخرم دو گرم هم برای پس انداز که اون دو گرم در ماه رو خرج حال خوبم می کنم که بعداً میگم و ماهی صد دلار

من چون نزدیکانم طلافروش هست نمیرم طلافروشی چون وقت ندارم هر ماه  برم و بیام زنگ میزنم بهش میگم شش گرم طلا و صد دلار برام بزار کنار

اگه وضعم بهتر باشه مثلا میگم هفت گرم طلا بزار بستگی داره که این چون طلای آب شده است به قیمت تابلو برام حساب می کنه یا قیمت خرید خودشون

بعد هر چند ماه یک بار که طلا زیاد شد میرم اون قسمت که برای استفاده بوده رو یه چیزی میخرم البته دست دوم با سود. نهایت دو درصد یا یک درصد ولی به اون پس اندازی کاری ندارم میزارم بمونه تو گاو صندوق همون جا و صد دلاری های خریده شده رو هم میگیرم

یه تومن فرق داره باید یه تومن توحسابت باشه تا یه تومن اعتبار بهت بده ولی از دوتومن به بالا دیگه لازم ...

یعنی برای1تومن

باید 1تومن تو حسابم باشه؟ 

چند وقته باید پس بدم؟ 


1403/5/22مردم
بچه‌ها کسی از طلای اهورا خرید کرده. قبلا هم خرید کرده بودم اما اینبار بسته خالی برام فرستادنزیر باره ...

من بارها خرید داشتم ده ساله مشتریشون هستم خیلی منصف هستن 

مطمئنی مشکل از پست منطقه نیست ؟

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز