سلام و هزاران سلام از شهر سرد وباد بارانی 😘
هم اکنون که مینویسم هوا بسی دلگیر است و عصبانی که غرش میکند وصدای باران نم نم روی برگهای انگور در حیاط میریزد وبرگها در حال شادی ورقص
باجی از اون جایی که بقول شما صاحب کار همسر چک داده چند روز است فقط۸۰۰دارم
۴ تیر ۱۱۸ سیب زمینی وسیب و هلو گوجه
سبزی خوردن ۲۵
پنیر ۶۰
۵ تیر هم بدون خرجی
۶_
۷تیر پنجشنبه بود رفتیم پارک ۳۰تومن باگت خریدم وخیار شور و گوجه وکاهو از خونه برداشتم
بقیه رو خواهرم خریدویکم هم سرد بود شام خوردیم اومدیم.
_۸ _۹بدون خرجی
۱۰تیر دوستای دختر کوچک یه جشن داشتن تو پارک که ما هم دعوت شدیم .دوستان آمادگی بود مال پارسال
ناهار باید میبردیم که حاضری باشه نیاز به گاز نباشه
نان صبحانه دوازده
نان باگت ۱۵ سه تاش
۱۰۰ سه تا نوشابه و سه تا سس تک نفره کالباس
دختر خانم یدونه نودل برداشت
تو راه یدونه بستنی قیفی ۲۰تومن واسه دختر خانم
۱۰۰هم پنیر گرفتم .
خیار شور گوجه وکاهو هم داشتم
دختر بزرگ هم یه مراسمی باید میرفت از صبح ۸تا۶عصر
اونم ناهار میخواست
صبح زود رفتم ۲۵۰۰یدونه سنگک گرفتم با پنیر و گردو شد صبحانه 😍
میوه هم سیب وهلو از خونه گذاشتم براش ویه ظرف آجیل هم گذاشتم دو بار هم پذیرایی کرده بودن این مال بزرگه
دختر کوچک هم صبح بیدار شد صبحونه خرد
حاضر شدیم یه کوله برای اینا تو پارک بود پتو یه فلاکس چای وقند هلو وسیب واجیل آب و...
تو راه هم یدونه چیپس وکمی هم تخمه شد ۵۰
امروز اینگونه گذشت وبا دوستاش خوش گذشت 🤗🥰
معصومه الله کمکت باشه والله من تا این چند خط رو بنویسم باران بارید وبند آمد من هنوز تموم نشدم🙊🙊🙊