2777
2789
پیج اش که مطمن هست میگید؟

من متاسفانه نمیدونم یا خوشبختانه اعتماد میکنم به پیجا و هیچوقتم نشده ک پشیمون بشم

پیجی ک الان ازش خرید کردم رو با یه سرچ پیدا کردم یکم زیرو رو کردم دیدم معتبره از نظر خودم ولی قبلش از یه پیج دیگ خرید میکردم اون زمان ک من ازش خرید میکردم ناشناخته بود

الان دستای توی صحنه زیاد شدن و به محض استوری کردن همه کاراش فروش میره

منم رفتم جای دیگ رو پیدا کردم

شادی‌های کوچک بیاب خوشی‌‌های کوچک بساز. جوری که بتوانی دوام بیاوری، طوری که زندگی همچنان ارزش زیستن داشته باشد. 
چقدر خوشحال شدم 😍فقط انشالله بتونه دیگه از این پولها درست استفاده کنه.معصومه خانم یادتونه گفتین ی ه ...

خب و اما می‌خوام از مریم خانم براتون بنویسم
که هر چند اونقدر ویژگی های مثبتی دارن این بانو که با نوشتن تموم نمیشه ❤️
امروز می‌خوام از الویت بندی کاراش بگم (  مدیریت زمان )
مریم خانم هم قالی بافی میکرد ...هم خیاطی
از بیکاری بیزار بود 👌


می‌گفت آدم حیف که بخواد وقتش رو به بطالت بگزرونه
اون وسط مسط ها ...منجوق دوزی هم میکرد 🌸
بافتنی هم می‌بافت 🌸
منتهااا یه ویژگی بارزی که داشت و من همیشه سعی کردم بذارم تو الویت زندگی ام🌸و یه جورایی الگوی من بود در زندگی 🌸 این بود که

شغل اول خودش رو همون همسر خونه ،،،همون مادر خونه میدیدن ❤️
دیگه نمیومد بگه من شاغل هستم ...درگیر شغلش بشه
درگیر بیش از حد پول بشه 👌 و زندگی اش رو بیخیال بشه ول کنه 👌 بچسبه فقط به کار 👌


حدود هفت ،هشت سالی همسایه اش بودم
یعنی الان که دارم براتون مینویسم
دلم غنج می‌ره واسه اون زمونا 🥰😍
مگه آدم چقدر میتونست اونقدر با برنامه ...با نظم و انضباط باشه در زندگی اش ؟

اصلا یعنی خدای نظم و انضباط بود 😍
به خونه اش که می رفتی همه جاش برق میزد ❤️
با اینکه سال ۸۳ازدواج کرده بود
ولی از همون وسیله هاش اونقدر به خوبی استفاده کرده بود که به هرکسی میگفتی مال جهیزیه اش ...اصلا باورش نمیشد 👌ترو تمیززز عین الماس همیشه می‌درخشیدن
هم خودشون هم وسیله هاشون 👌👌😍👌
اینجاست که میگیم زن همه کاره ی خونه است



اینجاست که میگیم مرد کارگر و زن بناست 😍
اینجاست که میگیم یه زن می‌تونه زندگی رو برای اهالی خانه ، عین بهشت باغ و گلستان کنه😍 ...باز یه زن که می‌تونه زندگی رو همچو جهنم کنه برای اهالی خانه  👌
میگفتم
یخچال دوقلو پارس خزر داشت
انگار همین الان رفتی بازار و سفارش دادی و اومدی 👌
یعنی در این حد ...

زندگی اش همیشه رو روال بود ...نظم الویت اول زندگی اش بود 👌
زندگی اش رو فدای کارش نکرده بود که بگه من پول در میارم ...من خسته هستم ....من نمیتونم برسم ...امروز شام بریم بیرون
نهههه اصلا و ابدا 👌
اومده بود برنامه ریزی کرده بود
من هشت سال همسایه اش شدم
یه بار نشنیدم ساعت ده و نیم و پنج دقیقه صبح باشه
این مریم خانم بخواد دفعه بزنه ( قالیبافی)کنه
یه بار نشد که من ببینم ساعت سه و پنج دقیقه ظهر باشه این مریم خانم خیاطی کنه ❤️

یعنی چیزی که منو مجذوب خودش کرده بود این بود که

از همون اول زندگی اش که می‌گفت ❤️
.می‌گفت من رشته ام رو خیاطی برداشتم زمان تحصیل که بعدا بتونم از این طریق ...به خودم به بچه هام و همسرم بدوزم
و شده حتی گاهی کسب در آمد کنم از 👌

همیشه ساعت هفت و نیم از خواب بیدار میشد و تا ساعت هشت همسرشو بدرقه میکرد ...ساعت هشت عین کارمندها کارت میکشید 😃
و می نشست سر کارش یعنی قالیبافی
می‌رفتی قالی که می بافت رو از نزدیک ببینی
انگار واسه کاردستی بود 🥰..به قدری تمیز و با سلیقه می‌بافت
یه سطل آشغال خیلی کوچلو گذاشته بود بغلش
یه کرکی در میومد ازش زودی می انداخت داخل سطل 👌
آدم کیف میکرد 👌
زیر قالی که آجر میذاریم ...دوستایی که تو این کار هستند
می دونن چی دارم میگم
این مریم خانم به قدری با سلیقه بود که این آجر ها رو
با کاغذ کادو .....کادو گرفته بود که زیر دار قالی بد شکل دیده نشه ...و ازش نریزه رو زمین 👌
زیر دار قالی ...پارچه ی ساتن سفید انداخته بود 😉
دوستان حالا به این سلیقه اش که زوم کردم منظورم اینکه همه چی ربط داره به این نظم و انضباط👌
من نظم و انضباط و سلیقه داشته باشم
در یخچالمو باز میکنم ببینم چیا دارم که الکی پول خرج نکنم 👌
من سلیقه داشته باشم پودر رختشویی رو که میگیرم ....میارم می ریزم به ظرف مخصوص همون ظروف نرم کننده لباس ها 👌
که من میریزم به اونا ...که ریختنش هم راحت باشه
دیگه نمیذارم که ...بمونه تو قوطی ...تو حموم یه لباسی رو بخوام بشورم ...این پودر رختشویی خیس بخوره و پاره بشه و حروم بشه👌پس همه چی از همین نظم و انضباط شروع میشه
میگفتم
مریم خانم تا ساعت ده و نیم صبح قالیبافی میکرد
یعنی از ساعت هشت تا ده و نیم 👌
خدا سر شاهده که نه پنج دقیقه اونور نه پنج دقیقه اینور

ساعت ده و نیم بلند میشد
یه بار که اوایل همو شناخته بودیم
که گفت منم قالی میبافم و فلان ....
گفت منم چهل رج ام مونده تموم کنم

گفتم چه خوب پس کم موندی
من دو سه روز رفتم شهرستان بعد برگشتنم این مریم خانم رو دیدم
گفتم خواهر به سلامتی تموم کردی ؟
گفت نه هنوز ...گفتم دختر چهل تا چیه
تو فلان روز گفتی آخه چهل رج مونده
برگشت میدونی چی گفت ؟


هنوز که هنوز خاطرم هست حرفش ❤️و من معصومه  سرلوحه ی زندگی ام قرار گرفتم حرفش رو
برگشت گفت مگه معصومه همه چیز قالی بافی ؟ مگه همه چی کار ؟مگه همه چی پول ؟


مگه من مجردم ؟
زندگی داریم ....مرد خونه داریم ...بچه داریم ...تفریح داریم ...خیرو شر داریم ....مهمونی داریم ...
اونجا بود که گفت من زندگی ام رو فدای کارم نمیکنم ❤️
بچه ام رو با کار زیاد نادیده نمی‌گیرم 😊
معصومه همه چی در جای خود قشنگ 😊
من الان بشینم میلیارد ها پول در بیارم
ولی سر شب نای حرف زدن با همسرم رو نداشته باشم
نتوانم برای همسرم ....همسری کنم ❤️
نتوانم برای دخترم مادری کنم آیا پول من که میارم به خونه ارزش خواهد داشت ؟
گفتم نه عزیزم❤️
گفت پس یه جوری کار کن که خانومی خودت هم زیر سوال نره ❤️
بعدها روال کارش رو پرسیدم
گفت من هرروز تا ساعت ده و نیم قالی میبافم ساعت که زنک خورد ...چاقو رو میذارم زمین
ادامه دارد.....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خب و اما می‌خوام از مریم خانم براتون بنویسمکه هر چند اونقدر ویژگی های مثبتی دارن این بانو که با نوشت ...

بعدها روال کارش رو پرسیدم
گفت من هرروز تا ساعت ده و نیم قالی میبافم ساعت که زنک خورد ...چاقو رو میذارم زمین
تو اون فاصله هم که نشستم ...هر رج یه چیزی رو بهونه میکنم بلند میشم ...که فردا سر آرتورز پا ... ضعیفی چشمی نیارم ...دیسک گردن و کمر نگیرم ❤️
یه بار سماور رو بلند میشم پر کنم
یه بار به گلدان ها آب میدم و ....

ساعت ده و نیم من ناهارمو میذارم ....بعد یکم استراحت به خونه ام میرسم  ....دیگه نمیگم دیروز گردگیری کردم
دوباره روز از نو و روزی از نو 👌

بعدش میشینم سر خیاطی
تا ساعت سه ....یعنی بازم میگم خدا سر شاهد ساعت سه بخواد بشه سه ونیم نداشت ....برنامه ریزی داشت برای زندگی اش ❤️
طبقه ی بالای ما بودن
قشنگ می شنیدم که کی جمع کرد خیاطی رو



بعد ها که صمیمی شدیم
گفت خودت رو از پا در نیار ....الان جوونی
برای خودت واسه پیری یه جونی هم نگه دار
می‌گفت من ساعت یک می‌نشینم به خیاطی سه بلند میشم تحت هر شرایطی 👌



یه بلوز رو بهم سفارش بدن ....یه روز فقط میبرمش 🌸
.یه روز فقط  کوک میزنم 🌸
سومین روز رو چرخ میزنم تماااام
یعنی یه بلوز سه روز تو دست من زمان می‌بره 👌 تاریخ نشون نداده که من هر دوتاشو تو یک روز انجام بدم
چرا ؟چون برای من هم زندگی کردن لازم
همه چی کار کردن نیست 👌



خیلی خوشم میومد از اینکه هم به خودش ارزش میداد و هم به کارش و هم به زندگی اش ❤️
من از مریم خانم خیلی درس ها گرفتم
انشالله تک دخترش خوشبخت باشه ❤️
ساعت سه هم که بلند میشد 🌸
دیگه بهونه ی خسته هستم و نمیتونم و ...نمی آورد
اولا. که گفتم زیاد خودش رو درگیر کار و بار نکرده بود در حد معقول


می‌گفت معصومه ما یه زن خانه داریم
کسی بیاد نمیگه مریم روزی یه ملیون کار می‌کنه 👌
کسی بیاد خونه ام زن بودن منو میبینن که چه جور به زندگی ام به ...شوهرم و بچه ام میرسم 👌



یعنی خدا سر شاهد برای جذب ویتامین دی برای بدنش هم برنامه و ساعت مشخصی داشت
ساعت پنج عصر که میشد تو تابستون زنگ درمون رو میزد می‌گفت معصومه بیا به بدنمون ویتامین دی برسه 😊تو زمستان هم ساعت دوازده ظهر اون روزایی که هوا عالی بود



می‌گفت ماها آپارتمان نشینیم
خانمهای زیادی کمبود ویتامین دی دارن
بیا که به نیاز بدنممون برسیم 😍🥰
بعد می‌رفتیم پایین آروم شلوارش رو تا زانو هاش میداد بالا بعد چادر میکشید رو زانوها ش که آفتاب بزنه به پاهاش

خب تا اینجا کافی ....اگه دوست داشتین بازم میذارم براتون ❤️ از بقیه ی مدیریت هاش

منم شلختم و نمیتونم خونه رو مدیریت کنمکارای اقتصادی منهمسرم از سرکارش یه سینک نو و یه اینه کنسول بهش ...

عزیزم صفحه ی ۷۵۳یه پست گذاشتم راجب همین مشکلی که داری ...بخون حتما به دردت میخوره 

البته جسارت نشه گلم ❤️ خودت نوشتی به خاطر همون گفتم بهت بگم 

سلام دوستان صبح تابستونی تون بخیر و خوشیمن یه چالش سختی برای خودم در نظر گرفته بودم و خداراشکر در حا ...

یعنی واقعا لذت میبرم ارمغان جون از پست هات 😍

انگار هم فرکانس هستیم 😃🤭

خوشم میاد که خودت رو به چالش می‌کشی 👌 تا تبدیل کنی 

عین خودم 

معصومه دوباره یه چالش سفت و سخت برای خودش دست و پا کرده که انشالله خدا یاری کنه و برسونه 


علاوه بر پونوزده تومن قرعه که ...خورد خورد نوشتم و آخر خرداد که همین چند روز زد به حسابم که میرم واسه تبدیل انشالله منتظرم صاحب کار از شهرستان بیاد 


دوباره تیر ماه ....شهریور ماه ...به اسمم در میاد 


در یه حرکت انتحاری پری روز که صاحب قرعه زنگ زده بود 

که معصومه خانوم اسمت رو نوشتم واسه قرعه 


چقدر بنویسم ....بانک سیصد ملیون ؟😍


گفتم بذار یه حساب کتاب کنم پیام بدم 


فکرامو که کردم ....گفتم همسر من حدود سه ماه فرصت داره امسال رو که کار کنه ..حیف که بخوایم الکی روزا رو بگزرونیم 


هدف داریم ....که برام خیلی لذت‌بخش به هدفمون برسیم 😉

به خاطر همون تا میتونم قرعه میذارم ...البته بگم 


قرعه های ما شش ماهه است 👌من موافق قرعه های طولانی نیستم ...که پول از ارزش بیوفته 

حتی این خانوم قرعه های ده ماهه هم داره که من تا حالا شرکتی نکردم تو ده ماهه 

میگفتم 


بعد حساب کتاب گفتم نه ملیون هم مارو بنویس 


از اون پونوزده ملیون قرعه ی قبلی هم سه ماه مونده که تموم بشیم 


یعنی روح همسرم هم خبر نداره من اینقدر قرعه نوشتم 🤭😃


در حد سه چهار تومن می‌دونه بنده خدا 


چون میدونم بفهمه صد درصد مخالفت می‌کنه 👌


خواهر چالشی هم که نباشه نمیشه جمع و جور کرد زندگی رو 


حسرت دیر آشنا شدن با این تاپیک... 

میدونم که این یکی از حسرتهای تقریبا همه ماهایی هست که اینجاییم🤧🤧 

 همیشه با خودم میگم کاش اون زمانیکه درآمد ثابت داشتم با این نوع افکار و زندگی آشنا میشدم. 

یه دلیل اینکه من به مسائل اقتصادی کاری نداشتم و تو فاز پس انداز نبودم خوش قلبی و آینده نگری همسرم بود، چون خودش بسیااااار آینده نگره و از طرفیم به من میگفت نیاز نیست تو فکرتو با مسائل اقتصادی درگیر کنی و فقط لذت زندگی رو ببر و همین شد که من سالهایی که تدریس و کار میکردم تقریبا بخش زیادی از درآمدم صرف دیگران میشد متاسفانه.... دیگرانی که اصلا و ابدا قدرشناس نبودن و کادو دادنهای با و بی مناسبت من تبدیل به وظیفه شده بود و علنا بهم میگفتن وظیفته🥺🥺😭😭 در حالیکه خودشون ذره ای احساس وظیفه نداشتن، هر چند که من معتقدم این کارها اصلا ربطی به وظیفه و غیر وظیفه نداره، خوشحال کردنشونو دوست داشتم، اما گاها دریغ از حتی یه تبریک تولد خشک و خالی... 

خدا رو شکر میکنم خیلی خیلی اتفاقی سال ۱۴۰۰ با تاپیک آذین آشنا شدم و بعدشم این تاپیک پربار رویاجان و آروم آروم تغییر رویه دادم و جالبش اینجاست که اون فرد بسیار بسیار سمی از زندگیم حذف شد. 

بعد از اون اتفاق، نوع نگاهم به دنیا و زندگی و مال دنیا عوض شده...


داشتن ملک و املاک زیادتر خوبه، اما باید توجه کنیم که قیمت اون املاک و اموال معادل چند سال از عمر و آرامش ماست؟؟


اگه بخوام دستاورد این سه ماه اول سالم رو بگم، برای من تغییر نوع نگاهم به زندگی است، 

 زندگی برنمیگرده و من در دهه ای از عمرم هستم که شاید دهه گذار و گذر باشه، معنی خیلی از حرص و جوش زدنها و دوندگیها برام عوض شده، امروز و این سالها مهمترین اصل زندگی من زیستن زندگی نزیسته ام هست، رسیدن به آرزوهایی که شاید باید ده سال پیش براشون تلاش میکردم... و رسیدن به آرامش بیشتر‌...

و اگر گاهی دو دو تا چهار تا میکنم برای اینه که دستمون جلوی کسی دراز نباشه، دوران میانسالی و پیری رو بدون نیاز به فردی بگذرونیم و در عین حال لذت اون ایام رو هم ببریم.


من و همسرم به لطف خدا الان روی نقطه امن زندگیمون هست و همشم به خاطر همون آینده نگر بودن همسرمه، 

و اگه از جهت ارتقای مالی فرصتی دوباره از طرف خدا به ما عطا بشه تلاش خواهیم کرد برای انسان بهتر بودن، لذت بیشتر بردن از آنچه که داریم و خواهیم داشت و رسیدن به آرزوهایی که آرامش بیشتر برامون فراهم میکنن و در کنارش اگه لایق باشیم انجام امور خیر.

سلام عزیزم ممنون از کمکت با همون ورزش میکنم ترسیدم اینجا ممنوع باشه اسم شبکه های ماهواره رو بیارم دی ...

خیلی خوبه عزیزم

فقط یادت باشه این مبلغ های صرفه جویی رو برای خودت از طلاسی یا حقانی طلا بخری

الان با ۱۸۰ تومنی که صرفه جویی کردی میتونستی ۵۰ سوت طلا از حقانی بخری

این اشتباه رو نکن که تو از لذت ها چشم بپوشی اما هیچی بهت اضافه نشه 

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
عالی عزیزم ❤️ منم دارمش حالم باهاش خیلی خوبه 😍خیلی راحت کار باهاش از همه مهمتر پول های ریز وقتی تبد ...

هعی معصومه چقدر حال دلم باهات خوبه  ایشالا تاوقتی من هستم و پست هات رو میخونم باعشق و حواس جمع  تو هم باشی    

یعنی واقعا لذت میبرم ارمغان جون از پست هات 😍انگار هم فرکانس هستیم 😃🤭خوشم میاد که خودت رو به چالش ...

سلام باجی 😘

سلام به دوستان عزیز انشالله که حال دلتون خوب وخوش باشه ،،،🙏

منم یه گزارش از این ماه بدم

سعی کردم یکم به پس اندارم اضافه کنم ،،😁،

اول ماه کارت پس اندازم خالی بود 

به کارت مخارج آقای همسر 12واریز کرد برای خرج این ماه 

ده تومن هم کسی باید میداد شماره کارت من رو داد که من براش نگه دارم ،🙊🙈

از طرفی ده تومن هم کسی برای خودم باید میداد که اونم برای خودم رو داد پول این ده تومن وده تومن همسرم رو ریختم به کارت جدا شد بیست تومن هی میگفتم برم تبدیل کنم ولی دستم نمی‌رفت چند روز گذشت خواهرم هم ده تومن باید میداد اونم داد خلاصه پوله شد سی تومن ولی من دوست داشتم سکه تمام بخرم حالا ده تومن کم داشتم 

هفت تومن از خرجی خونه برداشتم 3200هم از خواهرم قرض کردم ویه سکه کامل گرفتم 

حالا اون روز همسر میگه ده تومن دستت دارم .گفتم بله 

انشالله که یادش می‌ره 😊

اگه یادش نرفته باشه اول یه جوری باید بپیچونمش اگه نشد یه جفت گوشواره داشتم دست دوم باید اونا رو نشون بدم که اینا رو گرفتم .

شاگرد معصومه خانم،،🤭🤑🤑


درسته بدهی بود همش که به دستم رسید ولی جز ده تومن همسر از خرج خونه داده بودم .

انشالله همیشه چند برابرش قسمت شما









@masumehjoon عزیزم امشب با همسر گرسنه 😂که البته بسیار کار سختیه رفتم خرید چون کلی غر میزد چرا دقیق ...

عزیزم ما این سرکه انگبین رو خودمون درست میکنیم شاید به طعم این که میگین نرسه ولی خب ازهیچی بهتره 

مخصوصا فصل کاهو 

با کاهو میخوریم 


بعضی چیزا توی زندگی بدست آوردنی نیست بی خیال شدنیه ....
مرسی عزیزم،اطلاع نداشتم از این موضوعحالا وامی نیست از روی سند ک به نامم شده‌بردارم؟🥴

خواهش میکنم عزیزم فقط وام جعاله از همون بانک مسکن میتونید بگیرید که ۱۶۰ میلیون هست و البته ۴۰ میلیون برای اوراق کم میشه .

بعضی بانک ها مثل ملت و پارسیان هم ظاهرا روی سند وام میدن ولی من اطلاع دقیق ندارم باید خودتون بپرسید . 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چاکرا

اسدییی | 6 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز