معصوم جان اول از همه بگم شاغلم ورزش میکنم و کماکان در حال پس اندازم ولی کمرنگتر از قبل چون
از هدفم دور شدم از ابزارهای در مسیر هدفم دست کشیدم نمیدونم چم شده
خیلی با قدرت در جهت هدفم حرکت میکردم ولی الان انگار سقوط کردم و به پوچی رسیدم رفتم سفر بلکه حالم خوب بشه ولی سفر مث مسکن بود اثرش که تمام شد منم حالم بد شد
نمیدونم چم شده سردرگمم حوصله تراپی هم ندارم
چکار کنم ؟
شنیده بودم برادرا سره خواهر هارو کلاه میزارن ولی خواهرت روی برادرهای به ظاهر زرنگ و سواستفاده گر رو سفید کرده،حالت و درک میکنم خیلی سخته رو دست بخوری اینجوری اونم از خواهری که اینقدر بهش اعتماد داشتی
عزیزم درسته سرمایه ات رو که خیلی به زحمت بدست آورده بودی رو از دست دادی و و خواهرت آگاهانه و خودخواسته در حقت ظلم کرده و گویا پشیمونم نیست
اما چاره چیه؟
اینم شد تجربه برات هر چند گران،
دلت رو بسپار به خدا و با توکل به خدا دوباره تلاش و کن و سرمایه جمع کن و از خدا بخواه به سلامتیت ،به مالت،به زندگیت برکت بده،
مطمئن باش برکت داشتن پول از همه چی مهمتره،
از خدا بخواه تا هزار برابرش رو برات جبران کنه،
هیچ چیزی هم بی حکمت نیست و هیچ کاره خدا بی حساب کتاب نیست،شاید خیریتی برات توش بوده،خدا میدونه به هر حال
سعی کن با ارتباط گرفتن با خدا این موضوع خواهرت رو از دلت بیرون کنی و به خاطره سلامتی خودت و بچه هات خداروشکر کنی و اینکه شبها با وجدان راحت سرت و رو بالش میزاری
از خدا میخوام خدا به زندگیت برکت بده و به بهترین شکل ممکن برات جبران کنه،مطمئن باش همینطورم هست❤❤❤🌹🌹🌹
ممنون که نظرتون رو گفتید ولی شما در عمق زندگی ما نیستید که ببینید بچهای من چقددد پر توقع هستند
باید گاهی باهاشون قاطع و جدی بود
باید واقعیتهارو ببینن
بیان واقعیتها تلخه ولی باید باورشون کرد
من دیگه این بحث اینجا رو ادامه نمیدم
ممنونم عزیزم چقدر دلم رو با پستت آروم کردی
از اون موقع منتظر بودم یکی برام پیام بزاره و‌بگه باید چیکار کنم
میدونی من این مدت خیلی رنج و عذاب کشیدم در حدی که اینقدر جوش زدم با بچه تو شکم و تا دنیا آمدن این بشه ادامه داشت در حدی که وقتی رفتم موهامو رنگ بزارم دیدم وسط سرم موهاش ریخته به اندازه یه سکه
از جوش و استرس و غصه
آخه به مقدار از اون پول هم وام بود فکر کن من یک سال تمام دوباره نشستم کار کردم و پول وام رو دادم درحالی که اون پول دست خواهرم بود و برا خودش النگو خریده بود واقعا درد بدی کشیدم چه طعنه ها که نشنیدم از همین آدم کسی که اومد زیر سر منو بلند کرد و پول و گرفت و بعد تو دعوا جلو جمع گفت تو اگه زن بودی بیخبر از شوهرت همچین کاری نمی‌کردی تو اگه زن بودی قایمکی پول جمع نمی‌کردی ولی کار خودشو که دزدی کرده بود تو روز روشن اصلا نمی‌دید
من همین ماه پیش آخرین قسط النگو ها رو دادم که العان دست خواهرمه اون موقع که پس اندازم و دادم طلا گرمی ۲۴۰۰ بود و العان خیلی ضرر کردم حدودا شصت ملیون
راستش انگیزه زندگیم از بین رفته اهدافم پوچ‌شده و دیگه تلاشی برا آینده ندارم بیشتر دوست دارم همون روز که پولی بدست میارم همون موقع خودم خرج کنم تا بزارم یکی دیگه بیاد بخوره راحت
من فقط و فقط منتظرم جواب کاری که با من کرد و ببینه و خدا جواب شو بده هیچ وقت نمیبخشمش و البته اسم خواهر رو براش نمیارم
ممنونم عزیزم بابت دعای قشنگت انشالا برای شما هم بهترین ها اتفاق بیوفته و خیر و برکت تو مال و عمر و زندگی بچه هات بیاد ممنون
سلام عزیزم
چقد پستت قشنگ بود
درسته خودت هم خیلی سادگی کردی ولی هیچکس نمیفهمه خدا فردا براش چیو رقم میزنه
من واقعا به این حرف خیلییییی اعتقاد دارم که از هر دست بدی از همون دستم پس میگیری
شک نکن که خواهرتون یه راهی که همینطور مث شما دلش بشکنه اون پول رو از دست میده
ولی اینا همش تجربس
همش میشه خاطره با گذشت زمان ولی باید بفهمیم که تجربه رو تجربه کردن خطاست،
اینا باید بشه یه داغ پشت دستمون
مطمئنم خدا بازم جای اون ضرر رو براتون پر میکنه ولی درس خوبی گرفتی از زندگی
فدای سرت اون طلا و ضرر
انشالله کنار کوچولوت و همسرت روز به روز موفق تر باشی و طوری پیشرفت کنی که خاهرت حسرت بخوره
اینم از من نصیحت
پس اندازات رو از همههه مخفی کن
اگه از شوهرت مخفیه پس بدون باید از نزذیکترین شخص زندگیتم مخفیش کنی
محرم ترین شخص برای زن، شوهره و برعکس
طلای مخفیمم رسید بچه ها
سه گرم و ۱۶۰ سوت
قیمت طلا ۳۳۷۰ تومن بود
دست دوم🙂❤️
قیمتشم شد یازده ملیون و نود تومن
وقتی این کارو دیدم و خاستم بخرم ۲۰۰ هزار تومن فقط کم داشتم
مونده بودم چکار کنم توی این روزا کسی رو نداشتم ک حتی ۲۰۰ هزار تومن روش حساب کنم
رفتم سراغ پول خوردایی ک جمع کرده بودم ته یه کارتی و به قول معصومه جان اون ده تومن بیست تومنا به دادم رسیدن و تونستم هدفمو تیک بزنم
این پس انداز
یه درسی برام داشت ک همون پول خوردا یه جایی به درد آدم میخورن و اینکه فقط،روی خودم حساب کنم
عجب!!!
چه قدر داستان بدی داشتین.خیلی ناراحت شدم براتون.بالاخره دلیل اینکارای خاهرتون چی بود؟؟؟ چرا با پول شما حاضر شده بود النگو بخره؟؟؟؟ زرنگی خودش رو توی چی میدید؟؟؟؟
البته عزیزم خودمم یه مدل دیگش رو داشتم.بعد از فوت پدرم خاهرم با شوهرش همه کاری کردن تا ارث پدری رو که حق همه بود بالا بکشن.از تهمت زدن بگییییر تا پشت سر من و برادرام و مادرم پیش غریبه ها حرف زدن.
مسایل خصوصی زندگی من مثلا مشکلات و تعارضاتی که با همسرم یه مدت داشتم رو همه رو برده بود پیش هفت جد غریبه گفته بود.کسایی که من حتی نمیشناختمشون و فقط اسمس ازشون شنیده بودم.
چی بگم!!!! رابطه بقیه خاهر و برادرهارو میبینم فقط غصه میخورم.البته خاهرم نتونست بیشتر از اون چیزی که حقش بود به دست بیاره و الان هم با پررویی تمام با هممون دوباره رابطه برقرار کرده. ولی خب این خاطرات از ذهن هیچکس نمیره.نمیدونم چرا میگن گذشته گذشته برای من که هیچوقت نمیگذره با جزییات یادمه همیشه متاسفانه.
سعیم اینه اگر روزی برای دخترم خاهر یا برادری اوردم حتما روی رابطشون حساس باشم و بهشون یاد بدم پشتیبان هم باشن چیزی که مادرم هرگز به ماها یاد نداد.
خانوما من ی چیزی راجب مادرم بگم
چند سال پیش ما وضعمون خیلی بهتر از الان بود دوتا ماشین
بابام پول خیلی میداد بمون
مامانم میومد چی کار میکرد
اون زمان
۳۰۰تومن
۴۰۰تومن میریخت حساب مامان بزرگم ک واسش جمع کنه
چ قدر کمک کرد ب خاله هام پسر خاله هم
این حرف ۱۰ سال پیشه
بعد بابا من برشکستع شد
مامان بزرگم گفت دخترم من میخام واسه عقد خاهرت ی حلقه بخریم
پول میدی؟
مامانم گفت خب از حساب بردارید
گفت ن خودت بده😀🙂
بگزریم مامانم داد
بعد ک مامانم پولشو خاست
بعد ۴ سال چ قدر ب مامانم داد؟
۲ملیون😀🙂🙂🙂🙂🙂🙂
پولا مامان منو خدج خودشون کردن با اینکه مامانم کمکشون میکرد
ینی اون همه پول ک مامانم جمع کرده بود
همه رو برده بودن واسه خودشون
داییام برداشته بودن پولارو
با اینکه میدونستن بابا من اعتیاد داره
خلاصه ک هیچ کس بهمون رحم نکرد
پولمونم خوردن
حرفم اینه ادم ی موقع هایی ب مادر خودشم نمیتونه اعتماد کنه
