2777
2789

وقتی شروع می کنی به اهمیت دادن به خودت، احساس بهتری داری؛

ظاهرت هم بهتر میشه و آدمای بهتری رو به زندگیت جذب می کنی.

پس همه چی از خودت شروع میشه…

واقعا اينو من شرو كردم نتيجشم دارم ميبينم .....

سلاااام صبح زيباتون بخيرو شادي خوش خبر باشيد پر روزي باشيد ان شاءالله اين گلهاي زيبا تقديم به بانوان مهربان سرزمينم 💐🌷🌹🌺🌸🌼🌻

وقتی داری  با کسی  درد و دل میکنی مثل اینه که بهش یه چک سفید امضا بدون تاریخ میدی تا هروقت هرجور خواست ازش استفاده کنه مراقب باش که حرف دل رو با کی و کجا میزنی
بستگی به خودت داره که پولو بتونی نگه داری و خرج نکنی من خودم سعی میکنم پولامو یه کاسه کنم بعد چند ما ...

از لحاظ اجرت میگم عزیزم 

مثلا من ی انگشتر 1 گرمی ی دونه 2 گرمی ی جفت گوشواره 2 گرمی کع باهم میشن 5 گرم رو تو چن ماه بخرم 

یا مثلا ی انگشتر 5 گرمی 

هیچ فرقی نداره بنظرتون؟ 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خوب بذارید از خودم بهتون بگم من خونه دارم  و اینکه همسرمم کارمنده حقوق آنچنانی نداره در حد12, ...

تآ آخر عمرت حسرت خواهی خورد اکه پی اس بخری و به پولتو به فنا بدی به خودت بیا 

از لحاظ اجرت میگم عزیزم  مثلا من ی انگشتر 1 گرمی ی دونه 2 گرمی ی جفت گوشواره 2 گرمی کع باهم می ...

بستگی داره به اجرت کاری که میخری 

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار ، فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

مکتب_یه_ذره_از_هرچی_ن# گه_دار

پیروان_معصومه_مقیم_مر# کز

جیران_میمیرد_ذلت_نمیپ# ذیرد 

توپ_تانک_فشفشه_دلمه_م# ن_خوشمزست

یا_راهی_خواهم_یافت_یا# _ساخت 🤣 



من از بچگیم، تا الان کوفته نمیخورم. مدل حجاب دارش رو هم تا یکی دو سال قبل نمیخوردم جدیدا یه لقمه میخورم. اولین بار سه چهار سال قبل با آموزش یکی از دوستهام، دلمه برای مهمونی پختم و دلمه خوراش گفتن که خوب ساخته بودمش. 

ازون موقع هر از گاهی تو غذای روزانه دلمه فلفل میپزم. ولی خب زیاد تو کارش اوستا نیستم. 

مثلا تو بقیه غذاها شف هستم، اینجا شاید یکم شفته باشم. شایدا. نمیدونم. 

چند وقت قبل در یک عملیات هیجان انگیز دلمه پختم. موقعی که داخل فلفل ها رو پر کردم، اندازه شام و ناهار فرداش گذاشتم تو سس که بپزه، یه دونه فلفل پر شده با یکم مواد بدون حجابش اضافه اومد. 

آیا شما فکر کردین من الکی تو این تاپیک میام؟؟؟ 

زهی خیال باطل 

گفتم جیران، یه وعده غذا جلو افتادی 



تا رسید به دیشب که ساعت هشت رسیدم خونه، ازون طرف هم برای امروز ناهار جلسه دعوتیم، برای امروز ناهار نمیخواستیم. (من و همسر ناهار با خودمون میاریم) 

گفتم خب یه پیتزا سفارش میدیم برای شب.

 که ناگهان با غرش مهیبی با خودم گفتم، مگه پول علف خرسس؟؟

 بعد گفتم برو بینیم بابا از صبح کار کردم، به این دنیا هم که اعتباری نیست، یه شام هم نخورم؟؟ 

دیدم این اسب چموش به این راحتی رام نمیشه، گفتم بابا باهات شوخی کردم، ما اصلا درگیر مسائل مالیش نیستیم که، الان چند وقته فشارت بالاست،حالت خوش نیست، میترسم قربون دست و پای بلوریت بشم😁 


پاشدم و اون فلفل پرشده رو از فریزر بیرون آوردم، اون اکی بود،مواد میانی هم داشتم اما فلفل نداشتم، خب چه کنم؟ 

باز عین کش تنبون در رفتم، گفتم پیتزا سفارش میدم. 

باز گفتم قربونت بشم، فشارت خیلی بالاست. 


یادم افتاد شوهر میگفت مامانش دلمه سیب زمینی هم درست میکرده. چقدر هم این بنده خدا دوست داشته. 

یه سیب زمینی آوردم داخلش رو پر کردم، باز یکم مواد موند. 

باز عین کش تنبون در رفتم گفتم بقیه اش رو هم میندازم دور. 

(بخدا همینقدر کشمکش درونی داشتم) 

باز گفتم قربون شکلت بشم من، بیا بریم یه سیب زمینی دیگه بیاریم، به اون حیوونی که گوشت تنش تو اون مواده فکر کن🙄🙄 سرش رو نبریدن که ما بندازیمش دور🙄 (حالا کلا دو قاشق مواد بود) 

رفتم یه سیب زمینی دیگه آوردم، پر کردم و دلمه های آماده رو انداختم داخل سس و رفتم دوش بگیرم. با خودم گفتم از حموم بیام با سه تا دلمه خوشگل روبه‌رو میشم. 



تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️

من دوش گرفتم و در حالی که داشتم از خستگی بیهوش میشدم گفتم یکم ولو شم تا شوهر بیاد. 

اما قبلش رفتم یه سر به قابلمه دلمه بزنم. 

خب با صحنه جذاب و دلفریبی مواجه شدم. 

من تو قابلمه سایز کوچیک گذاشته بودم، اما بازم دور تا دورش کامل پر نبوده و سیب زمینی ها کله ملق شده بودن و تمام موادشون داشت تو سس دلمه شنا میکرد. اما فلفل شیک سر جاش نشسته بود. 

میخاستم دو دستی تو سرم بزنم. 

اما نزدم. 

گفتم دیگه راه نداره، اینارو میریزم دور،پیتزا سفارش میدم. 

یکم نگاش کردم، یکم با خودم تجزیه تحلیل کردم، گفتم خب اینم یه تجربه. 

بعد یه فکری کردم، شاهکار. 


یافتم، یافتم گویان یه قابلمه دیگه آوردم گفتم فلفل رو منتقل میکنم به قابلمه جدید، سس رو از صافی رد میکنم، سیب زمینی ها رو مجدد پر میکنم🤣 


بخدا کمترین پستی که حق منه،مدیریت بحران کل کشوره. 


دو تا بشکن زدم، قابلمه جدید رو چسبوندم به قابلمه قبلی و رفتم که فلفل رو منتقل کنم به قابلمه جدید قاشق رو چسبوندم زیرش، آوردم بندازم تو این یکی که چون فلفل نرم شده بود شاتالاپ افتاد تو قابلمه جدیده و محتویاتش ریخت بیرون. 😁 


قابلمه رو گذاشتم رو گاز، اومدم رو مبل دراز کشیدم. 

گفتم پیتزا سفارش میدم. 

گفتم نخیر دیگه موضوع حیثیتی شده باید شام دلمه بخوریم. 


یه آهنگ گوش کردم، با انگیزه برگشتم آشپزخونه. 

فلفل رو برش گردوندم. محتویاتش رو هم ریختم تو دلش. درشم گذاشتم. 

نوبت صاف کردن سس بود. سس رو صاف کردم، این دفعه چون قطر این قابلمه کوچیکتر بود، پس سس اومد بالای فلفل واستاد. 😩😁

ولی من بی توجه بهش گفتم من از رو نمیرم. 

سیب زمینی ها رو پر کردم، درش رو گذاشتم و با خلال دندون فیکس کردم. شصت تا خلال دندون زدم بهش که چون فضای شنا تو قابلمه زیاده، محتویاتش بیرون نریزه. 


گاز رو دوباره روشن کردم و رفتم پای کارهایی که آورده بودم خونه.

حوالی ساعت ده شب شوهر که اومد رفتم سراغ دلمه ها، دیدم خدا رو شکر سالمن✋ 

منم برداشتم آوردم خوردیم. 


سه تا دلمه داشتیم، سیصد تا ظرف کثیف تو سینک🤣🤣 


ولی، خوش گذشت. از خودم خیلی خوشم اومد🤣🤣🤣🤣🤣 میگن مردا میرن تصادف میکنن هزار جور آسیب به ماشین وارد میشه بعد میگن خوب جمعش کردم، منم همونم. خوب جمعش کردم😁 



نتیجه اخلاقی ۱: از هر چیزی یه ذره نگه دارید🤣🤣🤣

نتیجه اخلاقی ۲: آدم پول کولباش کن، خیلی سخت میتونه پول کولباش نکنه. 

نتیجه اخلاقی ۳: کشمکش درونی،یه مانع مهم برای پس اندازه. آدمهای پول کولباش کن،خودشون نباید بفهمن که میخان تغییر رویه بدن🤣🤣🤣 خودشون باید خودشونو گول بزنن. من اگه یه ذره دیشب فکر میکردم بخاطر مسائل مالی میخوام جلوی خودمو بگیرم شاخص فلاکت درونیم به بالاترین حد میرسید😁



چی میشه ناهار جلسه پیتزا باشه؟؟؟؟🤣🤣🤣🤣🤣

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️
سلام دخترا میدونم الان اول صبحه و کسی نیس ولی اگ اومدین خوشحال میشم جواب منو. بدین  ما خونه دا ...

سلام 

گلم هر ماه ۲تومن ببر تبدیل کن سکه پارسیان 

از یک طلا فروش معتبر بخر ک تقلبی نباشه 

من سالهاست میخرم 

بعداً تعداد سکه پارسیان هات بالا رفت 

میتونی کنار بزاری یا تعویض کنی با طلا 

در مورد خرید طلا ریز و درشت فرقی ندارد 

پولت ب هر گرمی رسید بدون اجرت بخر 

نقشه خداوند همواره زیباتر از خواسته های ماست خدایا شکرت ♥️
قربونت برم مانترا عزیز ❤️ کاش همه اتون نزدیکم بودین که رو در رو ...چشم در چشم باهاتون حرف میزدم ...

معصومه جان چطور میتونی با اونا رفت و آمد کنی و طوری رفتار کنی که اتفاقی نیوفتاده..برا منم مشابه این اتفاق افتاد ولی بعد از رفع مشکلمون دیگه خیلی سرد باهاشون رفتار کردیم..به نظر من این مسائل باعث میشه آدم دوست و دشمنش رو بشناسه و طبیعتا تغییر رویه بده با بعضیاشون

راستی من چند روز پیش اینجا گفتم بچهام رو اونقدر دوستدارم که لقمه رو از دهن خودم درمیارم میذارم تو ده ...

عزیزم خیلی خوب درکت کردم بعضی چیزا واقعا بازور و تحکم نمیشه  تو رو خدا غصه نخور  اولا که ایشالا پسرت صاحب کار خوب و درآمد عالی بشه  دوما یهو دیدی چن سال دیگه خودش با میل خودش و با اشتیاق زیاد تحصیل ادامه داد ،اینجور مواقع ته ذهنمون از قضاوت اطرافیان ناراحتیم  ولی تو تلاش خودتو کردی  نگران هیچی نباش همینکه بچه ها مون سالم باشن و مهارت های ضروری زندگی رو بلد باشن کافیه 

قربونت برم مانترا عزیز ❤️ کاش همه اتون نزدیکم بودین که رو در رو ...چشم در چشم باهاتون حرف میزدم ...


در تایید حرفهات منم یکم بنویسم. 

من تو مجردیم خیلی چیتان پیتانی بودم‌. استانبول و دوبی برام مثل بازار بود، برای خرید رفتن. سالی چند بار میرفتم.

ازدواج که کردم، با یه واقعیت مواجه شدم. 

اون ممه رو لولو برد😁 

اولین بار که زلم زیمبوم کم شد، به قول خانم داییم  دیگه نمیدرخشیدم. منم یکم مشکلات داشتم و یکم هم تصمیم گرفته بودم سریعتر جمع و جور کنم تا به اوج برگردم، کمتر خرج ظاهر میکردم. 

یه بار عید رفته بودم خونه دایی جان، خانومش گفت فلانی رنگ سال چیه؟ گفتم فلان رنگ، گفت آخه امسال تو تن چند نفر اون رنگی دیدم،منتظر بودم تو بیای ببینم چه رنگی میپوشی، که لباس تکراری پوشیدی. ازونا روم نشده بود بپرسم. 

بعد گفتم اصلا فلسفه رنگ سال، تو آخرین مرحله هم لباس من و شما نبوده و نیست، با این حال تو تن کی دیدی؟؟ گفت برادرم فلان رنگ پوشیده بود😁 یعنی روش نشده بود از برادرش بپرسه اما از من پرسیده بود😁 

بارها و بارها به عناوین مختلف تیکه های قشنگی بابت اینکه دیگه لباس تکراری میدوشیدم، روانه کرد.

اینو جز زخم زبون چی میبینید؟  


ما مردم همراهی نداریم. اینطوری نیست که یه جوونی تلاش کنه و بقیه خدا قوت بهش بگن. همه دوست دارن متوقفش کنن. 

شاید بگید من بدبینم، اما اکثریت آدمهایی که دیدم ترجیح میدن دیگران پایین بمونن تا اینها بتونن احساس کنن که طبقه بالاتری هستن. طبقه عوض کردن تو کشورهای طبقاتی فوق العاده سخته. مثل این میمونه که همه آدمها با دستهاشون سر یکی رو زیر آب نگه داشتن تا همونجا بمونه. 

باید همچین نیرویی وارد کنی تا سرت رو از آب بیرون بیاری. 

اولش هم طردت میکنن. 

بعد که دیدن و مطمئن شدن سرت رو از آب یا دور از جون لجن بیرون آوردی، تازه قبولت میکنن و احتمالا صدرنشینت هم میکنن. 

اگر قصدمون موفقیته، بعد مالی فقط یکی از ابعاد موفقیته، باید واقعا کر و کور باشیم. مسیر همواری نداریم‌. 


اگر شما ماشینتون رو روشن کنید و هدفتون مثلا مشهد باشه،تو راه یک بچه ای به ماشینتون سنگ بزنه، پیاده شید و حتی اون بچه رو کتک هم بزنید، بازم اون برده و شما باختید. چون شما از هدفتون دور شدید. 


برای همین باید یک دوره ای ارتباطاتتون رو مدیریت کنید. با مهمونی های دوره ای و با همه حرف زدن و اطلاعات شیر کردن، متاسفانه کمتر به موفقیت میرسیم. میشیم پول خوردی که تو جیبیم و صدا میدیم. اسکناس صدا نداره، اما پول خورد تا دلتون بخواد صدا داره. 


(البته مثال پول خورد و اسکناس باید به روز رسانی شه😁😁😁 احتمالا نسل بعدی متوجه نمیشه چون تحربه ای نداره)

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️
عزیزم خیلی خوب درکت کردم بعضی چیزا واقعا بازور و تحکم نمیشه  تو رو خدا غصه نخور  اولا که ا ...

فدای مهربونیت عزیزم❤️❤️

غصه خوردن فایده نداره دیگه کاریه که شده

امیدوارم رشته فنی رو کنار تحصیلش ادامه بده و سر عقل بیاد اگرم نیومد فدای سرش ...به قول شما تنش سالم باشه بتونه کار کنه و از پس مخارج خودش بربیاد نعمت بزرگی

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز