ما همه باهم رفیقیم

ادب حکم میکنه اینکارو کنن

ولی وقتی بنا به هردلیلی اینکارو نمیکنن

من دیگه حرص نمیخورم شاید اصلا هدفشون همین حرص خوردن من باشه 

همسرم بخاطر من اومد مراسمات مامان بزرگم منم بخاطر همسرم جبران کردم توقعی از کسی ندارم واقعا(جدیدا اینجوری شدم)

حتی پدر همسرم تشکر کرد مریض بودم رفتم گفتم من حالم واقعا بد بود و رفتم درمانگاه قبل از اومدن گفت کاش نمیومدی

گفتم نمیتونستم نیام چون همسرم خیلی زحمت کشیده بود برای مادربزرگم و وظیفه م بود جبران کنم 

مامانت اومده مهم اومدنشه حرفاش برات مهم نباشه 

بهت توصیه میکنم کتاب 

دوستای قشنگمم

جمعه چون همسرم نبود من حسابی تو اکانتم بودم و همزمان کارامو میکردم و اینجا پست میذاشتم

از فردا به مدت چهار روز چون همسرم خونه س کمتر میتونم بیام

اما آف میخونمتون

امیدوارم همگی هفته ی خیلی خوبی رو شروع کنیم

زندگی همیشه به کامتون باشه انشالله♥️🤲🏻🤲🏻

♥️از آبان شروع کن

از جمعه شروع کن

از سی و یکم شروع کن

ساعت ۵ بعدازظهر شروع کن

دیر شروع کن

ولی حتما شروع کن♥️

خوب شد زود متوجه شدن

دقیقا 

به این نتیجه رسیدم گاهی نیومدنش ونبودش بهتره چون باعث آبرو ریزی میشه قبلا میگفتم بیاد همین اومدنه وبودنه کافیه ولی الان میگم اصلا نیازی به حضورش نیست 

اگه بشه حتما میخونم حنا من واقعا تایم بیکاریم رو تو سایت میگذرونم اونم چون کسایی هستن که معاشرت کنم وگرنه با دوتا  بچه واقعا نمیشه بعد کتاب رو باید با جون ودل خوند من چندماهی هست هیچ کتابی نتونستم دستم بگیرم کاوه الان کاراش زیاده ولی حتما شروع میکنم بلاخره تاچند وقت دیگه کمی مستقل میشه ومن تایمم آزادمیشه وبرا خودم میتونم اونطور که میخوام وقت بذارم...خیلی دلم تنگ شده برا ورق زدن و بو کردن کتاب....این کتاب رو هم نوشتم تو یاد داشت هام...

سلام دوستان خوبین 

من همیشه به فکرتون بودم و معمولا آف میومدم میخوندم

ولی راستش اصلا دست و دلم به نوشتن نمیرفت 

بعد از حرفایی که اینجا زدم یه جور حس خجالت بهم دست داد

و دیگه نخواستم بیام اینجا 

رفتم تا با خودم و زندگیم کنار بیام خیلی بهم ریخته بودم 

ولی این تاپیک و شما شروعی برای تغییر من بودین و تا ابد بیادتونم 

امروز اولین روز از منِ ۲۵ ساله است

خیلی خودمو دوست دارم به یه ثبات و آرامش عمیقی با خودم رسیدم و پذیرفتم هرچیزی رو که تغییرش از توان من خارج هست

یه حال و هوای عجیبی دارم تو این سن ،دلم میخوام تمام توانم رو بزارم

برای بهتر شدن خودم و من بهتری ساختن

با یه دید جدید دارم ادامه میدم 

سلام دریا جان خوبی؟دخترا خوبن؟ بابا خجالت برای چی؟ یعنی ما تو این فضا هم خود واقعیمون نباشیم؟ حرف دلامون رو نزنیم؟ منفجر میشیم که🥺 

تولدت مبارک عزیزدلم....تغییرت هم مبارکه😍 منم عاشق سی سالگیمم...

سلام پاییز جون خداروشکر خوبیم

نمیدونم چرا دوست داشتم فرار کنم از واقعیت ولی زور واقعیت

همیشه به انکار چربیده 

خداروشکر دیگه توان روبه رو شدن باهاش رو پیدا کردم و باهم دست دوستی دادیم 😂

ممنون بابت تبریکت عزیزم 🌷

سلام عزیزای دلم♥️صبح کاوه تا۱۱رو دستم خواب بود یه دور۸ونیم پاشد یکم تکون خورد ماساژ دادم خوابید تو بغلم دلم نمیومد تکون بخورم که بیدارشه خیلی خسته بود پشه ها بد خوردنش🥺کیان هم رفته بود مدرسه... دیگه وقتی کاوه بیدارشد کارامو انجام دادم و کیان هم از مدرسه اومد بساط نهارمو آماده کردم و هوا هم آفتابی بود سه تایی رفتیم بیرون قدم زدیم و کمی طلا ولباس دیدم وبعدشم همسرمم اومد پیشمون...اصلا تو پاییز دلم میخواد هر روز قدم بزنم😍 یه رژ مدادی هم خریدم.برگشتیم خونه ونهارخوردیم وکیان هم کمی به تکالیفش رسید منم دفتر املاشو نگاه کردم ولذت بردم 😍 ذوق این روزای من شیرین کاریای کاوه هست و درس کیان😍 تازه هم به همسرم گفتم بریم اندازه ی پولم یه انگشتر بخرم خریدم وبرگشتیم کاوه تو بغلم خواب بود یه انگشتر( هی مینویسم انشگتر بعد درستش میکنم🤣🤣🤣🤣🤣) اورد گفت این به پولمون میخوره گفتم بگیر حله😍 یه پلاک شیرخورشید دیدم انقد دوسش دارم چندماهه چشمم دنبالشه پلاکش فقط بالای۴۰تومن میشه  که فک نکنم حالا حالا بتونم بخرم چون دندونامون واجب تره. 

داداشم دیشب کت وشلوارشو خرید وبرگشت شهرمون خیلی خوشتیپ شده بود البته من فقط عکسش رو دیدم چون با دوسش اومده بود ودوستش خجالتی بود نمیومد بالا.

الان یادم اومد که چکاریو بیرون انجام ندادم میخواستم برم کتابی که حنا گفت رو بخرم شاید روزی یه صفحه بشه بخونم که میگم همسرم از پاساژش بخره.خیارشور و سس الویه هم نخریدم اونم میگم همسرم بخره. بیچاره همسر🤕🤕🤕🤕🤣🤣🤣🤣 

حرف بزن ،حرف بزنی مثل من جوون میمونی🤣🤣🤣🤣🤣 بیین من چقد حرف میزنم انقدی که نی نی سایت از من اطلاعات داره تو زندگی واقعیم ندارن🤣🤣🤣🤣🤣🤣   

تو این مدت اینقدر کتابا رو زیر رو کردم تا بدونم به کدوم سبک علاقه دارم 

با کتاب قصر آبی شروع کردم و فهمیدم من عاشق رمان خوندنم 

از دیروز کتاب [جین ایر] رو شروع کردم و دارم لذت میبرم از خوندنش 

چقدر قشنگ با جزئیات همه چیز رو مینویسی 

انگشترت هم مبارک عزیزم😍 به خوشی استفاده کنی 

انشاالله داداشت هم خوشبخت بشه