2777
2789
سلام عزیزدلم خوبی؟ اصلا یه ثانیه نمیتونن باهم صحبت کنن چند روز قهربودن وداداشم رفته بودخونه ی روستام ...

سلام پاییز جون ،والا اینجوری که. تو میگی قضیه دارک شد وقتی مادر و پسر با هم هماهنگ نیستن و سازش ندارن تو هم زنگ بزنی کار پیش نمیره و اختلاف به‌وجود میاد 

 من خیلی تجربه دارم برای خواستگاری داداشام ، چند مورد پیدا کردم و زنگ زدم ،مامانم ازم میخواست ،میگفت تو زنگ بزن و قرار بزار بریم ببینیم و صحبت کنیم 

ولی خوب من و مامانم هدفمون مشخص بود ،هن نظر بودیم چون می‌خواستیم به ازدواج ختم بشه 

الان قضیه شما فرق داره ،تو زنگ بزنی هر چه هم که خوب صحبت کنی ولی اگر مامانت موقع خواستگاری نیاد یا اگر م بیاد بر خلاف میل شما صحبت کنه به مشکل میخورید 

کاش از یه کسی که حساب میبره کمک بگیرید مثلا داییت ،بکید باهاش صحبت کنه و ذهنش رو آماده کنه که حرف دلسرد کننده نزنه و کاری نکنه که خانواده عروس همون اول پشیمون بشن 

وگرنه من مطمئنم که تو زنگ بزنی خیلی خوب صحبت میکنی و خانواده دختر حتما باهات ارتباط خوبی میگیرن 

سلام پاییز جون ،والا اینجوری که. تو میگی قضیه دارک شد وقتی مادر و پسر با هم هماهنگ نیستن و سازش ندار ...

دیروز راضی شد که بیاد خواستگاری مادرمن هیچ رقمه حتی تو خرید لباس با آدم راه نمیاد چه برسه به خواستگاری میگه اصلا ازدواج نکنه... هیچ کسی جز من حریفش نمیشه داییجونم که بنده خدا میاد خواستگاری ولی از قبل نمیتونه مامان رو راضی کنه روش تسلط نداره...مجبورم‌تا خواستگاری همینطور کنترلش کنم بشدت عذاب آوره هااااا🤕🤕🤕 


زنگ زدنی چی میگفتی؟من بار اولمه حتی یه بارم جایی خواستگاری نرفتیم

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام سارا جون خوبی چه روزمرگی مفیدی ،کتاب و پادکست عالیه منم دوباره باید استارت بزنم

ممنونم عزیزم 

اره ‌پادکست  خوبی بود 

دلتنگی ات به پسرت رفع شد ؟سازگار شد پسرت اونجا؟

خدا روشنگر دل مشغولی های خوبی داری و وقتا با مدرسه میگذره ،کلاس اولی داشتن سخته

خداقوت🤭😁دقیقا مهدی هم چهارشنبه که میشه ذوق میکنه انگار اون میره درس میخونه🤣🤣🤣🤣🤣🤣ولی من منتظر ...

😂😂واای افسانه 

منم مثل آقا مهدی چهارشنبه که میشه ذوق میکنم 

جمعه که میشه بهذخصوص غروب با بعد میگم وای باز شروع شد 😂

دیروز راضی شد که بیاد خواستگاری مادرمن هیچ رقمه حتی تو خرید لباس با آدم راه نمیاد چه برسه به خواستگا ...

اولش بعد سلام و احوالپرسی یه آشنایی میدادم مثلا اینکه چطور باهاشون آشنا شدیم و چه کسی معرفی کرده بعدش سن و شغل داداشم رو میگفتم و اینکه چند تا بچه هستیم و اینا ( یه معرفی کلی ) و بعدش میپرسیدم دخترتون چند سالشه و چند تا بچه هستید و اینا ،بعد قرار میزاشتیم میرفتیم میدیدیم اگه اجازه میدادن پسر رو با خودمون میبردیم اگرم نه جلسه اول خانما میرفتیم و جلسه بعد پسر رو میبردیم 

البته شرایط داداش تو فرق میکنه دختر و پسر همو میخوان و اوکی هستن ،اینجوری کار راحت تر پیش میره

ممنونم عزیزم اره ‌پادکست خوبی بود دلتنگی ات به پسرت رفع شد ؟سازگار شد پسرت اونجا؟خدا روشنگر دل مشغو ...

سارا جون حقیقتا با این قضیه دوری هنوز کنار نیومدم ولی مجبورم و باید خودمو سازگار کنم با شرایط همش به خودم نهیب میزنم که بالاخره که چی ؟ این بچه باید جدا بشه و بره دنبال زندگیش و ازدواج کنه ،عقل و منطق اینو قبول میکنه ولی احساسات نمیزاره کنار بیام 

فردا میخواد بره خوابگاه انقدر دلم تنگه ولی چاره ای نیست  

خدا رو شکر چون تکالیف ماهان زمانبر هست باعث شده که در طول هفته مشغولیتم زیاد باشه 

اولش بعد سلام و احوالپرسی یه آشنایی میدادم مثلا اینکه چطور باهاشون آشنا شدیم و چه کسی معرفی کرده بعد ...

آره چون دوست بودن  براهمین گفتم تجربت چیه که سنتی بود برای شما 

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
😂😂واای افسانه منم مثل آقا مهدی چهارشنبه که میشه ذوق میکنم جمعه که میشه بهذخصوص غروب با بعد میگم وا ...

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣مهدی میگه حالا قدر آخر هفته رو میدونم🤣🤣🤣🤣🤣

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️

بچه ها ذوق خرید لباس رو دارم😍نمیدونم چه تیپی بزنم.... یه شب خواستگاری....یه شب بله برون...عقد.... بیچاره داداشم.... الان من که اینجام وکیان مدرسه داره‌.‌‌..باید  بساط بله برونش رو آماده کنیم کی آماده کنه🤕

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
بچه ها ذوق خرید لباس رو دارم😍نمیدونم چه تیپی بزنم.... یه شب خواستگاری....یه شب بله برون...عقد.... ب ...

انشاءالله به سلامتی و دل خوش 

مگه مراسمات انقدر پشت سر هم هست ،؟ به این زودی ؟ 

انشاءالله به سلامتی و دل خوش مگه مراسمات انقدر پشت سر هم هست ،؟ به این زودی ؟

آره  برا عقد اینطوریه.فدات انشااله عروسی پسرات

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
میدونم حناجون ولی نمیذارن فراموش کنم الان اومدم اینجا هیچوقت موقع اومدن نگام نمیکنه یه جوری رد میده ...

نمیدونم واقعا چی بگم

مامان من هم منفعت طلبی داره

اما باز هم جونمو میدم براش

اصلا نسبت به مامانم و بابام نمیتونم حس انتقام تنفر و ناراحتی داشته باشم

اتفاقا خواهرمم مثل تو هست 

دلش میخواد مامانم تغییر کنه سیاست داشته باشه یا مقایسه ش میکنه با بقیه مامانا

چند روز پیش بهش گفتم نخواه که مامان تغییر کنه چون نمیکنه بعد از اینهمه سال 

همینجوری دوسش داشته باش عشق یعنی همین

انتقاد نکن 

راه و چاه بهش نشون نده 

ببین چقدر تغییر می کنی و روحیه ت بهتر میشه

خداروشکر الان داره تمرین میکنه و خیلی راحت شده 

حتی مامانم هم بیشتر باهاش تلفنی صحبت میکنه 


مقایسه مادرها اشتباهه چون هرکدوم یک آسیبایی دیدن هرکدوم یه سبک و مدل تربیتی داشتن

مثلا مامان من لجبازه به شدت 

انگار همه میخوان گولش بزنن

مثلا خواهرم خودش رو میکشه برخ دکتر نمیره خواهرم میگه خودت میدونی یا میزاره تو حال خودش بعد میره دکتر

بهش بگی تیپ بزن به خودت برس اصلا اینکارو نمیکنه تازه بیشتر لج میکنه نگی اوکی تر

و هزاران رفتار خاص

اما بنظرم مقایسه نکنیم بپذیریمشون هم اونا راحتن هم ما

سلام حنا جان مگه به خاطر اونا میومدی که به خاطر اونا ترک میکنی؟من و افسانه رو حساب نمیکنی🙃ما که هست ...

سلام عزیزممم

راستش شما که خیلی برام عزیزید و اگر نباشید نگرانتون میشم

منم تا الان بودمو هستم بخاطر حضور شما دو تا دوست عزیز و پرتلاش و خوش قلبمه

اینجا لطفش به جمع بودنمون بود و من احساس میکنم شاید آف بخونن یا اصلا نیان دیگه دلشون اینجا نباشه

ما سه تاهم که هستیم 

با هزاران دغدغه

بخدا من سرکار به حدی سرم شلوغه که اصلا نمیتونم گوشی دست بگیرم 

میام خونه یه چایی و کمی برنامه های گوشیمو چک میکنم و آف اینجا رو میخونم تو نیم ساعت 

بعد میرم پیاده روی

بساط شام و نهار فردای همسرم و … هم هست 

میرم تو جا بیشهوش میشم اما باز میام و میخونم و اگر همسرم کنارم نباشه حتی تو تایمی که میره سرویس قبل خواب شده اومدم نوشتم و خارج شدم

هیچکس اونقدر سرش شلوغ نیست که نیاد اینجا 

ولی خب شاید اینجا اولویتشون نیست یا براشون مهم نباشه(بقول اون جمله معروف  🤪)

به هرحال جاشون واقعا خالیه♥️

نمیدونم واقعا چی بگممامان من هم منفعت طلبی دارهاما باز هم جونمو میدم براشاصلا نسبت به مامانم و بابام ...

حنا من میدونم مادرم تغییر نمیکنه ولی بعضی جاها دستمون زیر سنگش هست مثل همین خواستگاری...مهدی که۹سال تموم این حرفای تورو دقیقا بهم میزد دیروز گفت واقعا به هیچ صراطی مستقیم نیست جز زور.من هیچ هیچ هیچ محبت و روی خوشی ازش ندیدم امروز موقع برگشت گفتم بهش دست بدم بغلش کنم نصفه دست دادو بشدت بد برخورد کرد تازه داداشم بهم گفت تو واقعا مخت به مامان میکشه درکش میکنی یکم احساسی برخورد میکنی. فقط وفقط داداشمو بچه ی خودش میدونه. من همه ی حسم بهش به قول سحر عشق ونفرت هست شایدم ترحم ونفرت یا ترس ازینکه یه روزی نباشه باهاش بد برخورد نمیکنم وگرنه همین قد هم سراغشو نمیگرفتم. خیلی وقت بود بیخیالش بودم حتی زنگ هم نمیزدم خودش زنگ میزد کوتاه صحبت میکردم ولی این قضیه داداشم باعث شد دوباره زنگ زدناشروع شه...


امروز همسایش اومده بود پیشش که به من وبچه ها سر بزنه حرف شده بود همسایه میگفت همش مادر مقصر هست که فرق میذاره مادرمن بین من وداداشم فرق گذاشت هرچی اموال داشتن ودارن میدن به پسرا اونوقت به من زنگ میزنه میگه دختر بیا خونمو تمیزکن (بنده خدا همسایه خودش ۶۰سالی داره)... از اون یکی همسایه هم تعریف میکردمیگفت مادرش کلا با پسرا بود با دخترش خوب نبود وقتی زمین گیرشد اومد سمت دخترش... اینا رو مادرم میشنید وخودش هم یه چیزایی رو تعریف میکرد.

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز