هرکاری کردم گریه کردم گفتم درد میکنه ماسک زذم ماه ها بیرون نرفتم خواستگار داروساز داشتم خیلی علنی بخاطر دندونم ردش کردم به خودشونم گفتم خواهش کردم اصرار کردم سال هاست هروقت ازش حرف شد گفتم که من فقط یه ارزو دارم اونم این که این یدونه دندونم درست بشه حتی دوران دبیرستان بهم گفتن رتبه ازمونت ۱ بشه درست میکنیم نفر اول کشوری شدم درست نکردن هیچ تهران دعوت شدم هم نبردنم رتبه کنکورم شد ۳۰۰ به خواسته اونا رفتم فرهنگیان همه چیز بدتر شد کل هزینه های خودم خواهر معلولم و خونه رو انداختن گردن من تا نخرم نمیخرن خواهر منم معلوله بازد داروها و عذاشو بخوره الانم که هیچی ندارم یه معلم بی پول بدبختم که روز به روزم تو قسط گیر میکنم
خواستگارامو رد میکنم بخاطر دندونم
میدونم زیاد تاپیک زدم اینجا تایپ میکنم یکم سبک میشم