خیلی وقت بود سرک نکشیده بودم ب داشبورد ماشین
داشتیم از بیرون میومدیم اون رف خرید مغازه
من ی نگاه کردم ی کاغذ بود بازش کردم
رسید بانک بود به اسم پدرش ک شماره شبا گرفته بود
اومد بهش گفتم این چیه گف هیچی( کارت یارانه اونا دست ما هس خیلی وقته بعد فجرانه گرفته بود کارت یارانه مونده بود دست مغازه تا ثبت سیستم کنه میگف مغازه دار میگه سیستم بسته هس نمتونم ثبت کنم کارت اینجا بمونه خلاصه گف رفتم بانک ببینم چرا برداشت نمیشه
میدونم ی چیز الکی سر هم کرد گف
چکار کنم از اون موقع حرف نمیزنم باهاش اونم کم حرف زد باهام الانم من اتاق اون پذیرایی
بنظرتون داره چکار منم ازم قائم میکنه چ کنم تاریخش هم جدبد بود
تازه میگه پدرم هم باهام نبود تنها رفتم