بیاین بگین رفتارم در مقابل رفتار های جاری هام چی باشه

ما ۳ تا جاری هستیم تو یه حیاط زندگی می‌کنیم من طبقه بالا هستم اونا همه پولدارن و وضعشون خوبه هر کدوم ۲ ۳ تا خونه و ماشین دارن ولی از تنگ نظری کرایه دادن و نمیرن برعکس تمام دارایی شوهر من یه ماشین غراضه هست خب بگم که پدر شوهرم ۳ ساله فوت کرده و ۸ تومن حقوق مونده جاش و یکی از زمین های روستا شو ۱ میلیارد فروختن به بهانه مامانشون انداختن سر کارت اون میگن مامانمون خرج داره آخه یه پیرزن میتونه چ خرجی داشته باشه ...خلاصه این ۲ تا جاریم ۶ ماه دوستن ۶ ماه قهر الان ورژن دوستیشون گل کرده پیش همن عین دوتا خواهر با هم رفتار میکنن با من بدن بقران من هیچ بدی نسبت به هیچ کس انجام ندادم من خونم جداعه ولی چون شوهرم الان بیکاره مجبورم برا غذا برم پایین بخدا قسم همین الان کلا ۳۰۰ سر کارتشه خلاصه وقتی میرم دماغشون رو سرشونه درحالی که اگه اونا غذا درست میکنن من تمام ظرف هارو میشورم جارو میکنم دستمال کشی همه چی ...ولی میبینم تغییری نمیکنن دماغشون تو سرشونه من میرم میرن تو اتاق در رو میبندن همش تیکه میندازن که دوس نداریم کسی از غذامون بخوره نه میتونم غذا جدا درست کنم نه میزارن من درست کنم میگن سنت کمه غذا خوب نمیشه فلان بهمان ...خلاصه همش حرف میخورم منم میتونم یه نون خشک شده خونه خودم بخورم ولی از یه ورم زورم میره اونا خرجشون از جیب پدر شوهر من بره مالش رو بکشن بالا بنابرین میرم میخورم و ظرف خودم رو میشورم و گوشامو کر کردم عین کسی که نه میشنوه نه هیچی خود برادر شوهرم همین الان داره غر غر میکنه اهمیتی نمیدم حالا چکار کنم