دلم راضی نیست برای طلاق

قبل عقد نفهمیدید؟

خب  حکم وشرع وخدا وپیغمبر ویزید ومعاویه وهارون وضحاک میگه طلاق بگیر منتظر چی هستی؟؟؟

چرا مگه شما رو نمی خواستند؟

وای دختر خدا داره تو رو نجاتت میده چرا انقد ناراحتی من طلاق گرفتم مثل شما تو عقد .از محضر رسیدم خونه رقصیدم بقرآن

 الانم پنج ساله ازدواج مجدد کردم زندگی خوبی دارم 

باور کن هیچی نمیشه بهت تو داری نجات پیدا میکنی الکی به خودت انرژی منفی نده دنیا کلی آدم خوب داره طرف علاوه بر این همه بیماری یه مادر داره که حسوده فکر میکنی اگه نامزدت سالمم بود این میزاشت زندگی کنی؟ عمرا اگه میزاشت از توضیحاتت معلومه اگه دین و شرع دستو پاشو نمی‌بست خودش زنه پسرش میشد اون عروسشو به چشم هوو میبینه نمیزاره آب خوش از گلوش پایین بره 

اینکه به هم ریخته ای و حال روحیت خوب نیست طبیعیه اما اگه عقل میگه جدا شو پس شک نکن.زندگی جریان داره و تو قطعا به زندگی برمیگردی

مادرشوهرت رو یا بلاک کن یا شماره ش رو پاک کن؛ الان شرایطت اوکی نیست تازه اونم با این استوریاش میخواد اذیتت کنه؛ من هرکسی رو اعصابم باشه شماره ش رو پاک میکنم که کلا ازش بیخبر باشم چون غیر از آزار و اذیت چیزی ندارن که؛ سعی کن کسی که رو اعصابت هست رو وارد لحظه های زندگیت نکنی؛ برات مهم نباشه دارن چیکار میکنن؛ تو میتونی

ی چیزی بگم؟

ما خیلی شبیه هم هستیم و شوهرامون رو دوست داریم حتی سعی میکنیم اشتباهاتشونو یا ببخشیم یا توجیه کنیم 

سعی مونو میکنیم همه تقصیر هارو بندازیم گردن خانواده‌ها 

درصورتی که اگه شوهرامون مررررد باشن غیرت داشته باشن ولمون نمیکنن پشتمون وای میستن

میدونم مثل من شوهرتو دوست داری ، از طلاق می‌ترسی ولی من میگم اگه دوستم داشت ک کارم ب اینجا نمیکشید

پس گاهی میگم خدایا هرچی خیرمه

تو رو خدا اینجوری نکن با خودت دختر بخدا زندگی ادامه داره تو هیچ چیزیو از دست ندادی تازه برات تجربه شده فرق رفتار درستو غلطو فهمیدی آدم درستو غلطو میتونی تشخیص بدی 

من پنج ساله روزی هزار بار خدارو شکر میکنم که جدا شدم از اون یارو 

بعد طلاقت اتفاقا خانواده ات روت حساس ترن نمیزارن هر کسی پا پیش بزاره خودت خودتو بیشتر دوست داری نمیزاری هر کسی نزدیکت بشه از نو میتونی همه چیزو بسازی تو الان باید بری دنبال یه کاری یه حرفه ای که دوست داری تا حالت خوب بشه الان انقد موندی خونه مدام تو فکرو خیالی 

ثریا از محمد رضا شاه جدا شد اینجوری ناراحت نبود که تو برای این پسره هستی بخدا انقد پسر خوب با خانواده خوبو درست زیاده که فکرشم نمیکنی 

ازدواج میکردی با یه بچه مجبور بودی جدا بشی چون مادرش قرار نبود راحتت بزاره سر لباس گرفتن داستان داشتی سر مناسبت ها و سفر رفتن دعوا داشتی حتی واسه اینکه چقدر میری خونه پدر مادرت دعوا داشتی چون مادرش میخواست بگه چخبره هر روز هر روز میره فلانجا..‌. خلاصه که تو بردی خدا داره بهت لطف میکنه کفر نگو بهش مطمئن ام چند وقت دیگه به این روزات میخندی همه چیزو بسپر به خدا بزن به بیخیالی 

تو مگه خود ازاری داری؟دوست داشتن به چه قیمای .؟؟دختر جان ما شوهرامون سالم ونرمالن زندگیامون جهنمه تو هم خانواده شوهرت غیر نرمال هم شوهرت بیماره.چرا نیخوای زندگیتو جهنم بکنی.والا بخدا اگه ازدواج هم بکنی زندگیتو جوانیتو نشاط وشادای تو زنده بهگور میکنی.فردا هم یه بچه بخواد بهتون اضافه بشه در واقع یه بدبخت داری به بدبختای دنیا اضافه میکنی.یه کم عاقل باش..دلت به حال پدر ومادرت بسوزه که با هزار جور گرفتاری بزرگت کردن.عاقلانه فکر کن دختر گلم

چقدر زود 

منم حالم خیلییییی بده 

با گوشت و خون و پوستم میفهمم چی میکشی

بخدا خودم دارم دق میکنم میگم شوهرمو ازم گرفتن ولی پیش خودم میگم بابا مردی ک زنشو ول کنه مرد نیست شرف نداره

میدونم طلاق راه منطقیه ولی اسم طلاق میاد انگار یکی بند دلمو پاره می‌کنه 

خیلی من زجر کشیدم از دست این خانواده فقط ب خدا سپردمشون چند سالتونه تو و شوهرت 

ما 21 24