ولی خودش جای همسرتون بزنه
من شوهرم‌نیست هرچی گفتم راضی نشدن خودم رضایت بدم ک بستری نشم همسرمم نیست مسافرت پدرش و‌برادرشم‌شهر دیگه هستن پدر خودم هم فوت شده برادر ندارم
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم کسی نبود مراقب بچم‌باشه از بیمارستان اومدم ولی پروندم باز واصعا نمیدونم چیکار کنم
زنداییم با امضا مامانش و باباش بستری شد (زایمانش طبیعی بود) ، داییم اومد ترخیص
خودم با همسرم رفتیم کاراشو انجام دادیم(سزارین) ، روز بعد مامانم یه امضا کرد رفتیم خونه
بیماریت چیه؟
باردارم غروب یکم حس کردم درد دارم ولی هنوز خیلی زوده رفتم ان اس تی دادم کی بود هیچ‌مشکلی نداشتم بهم‌گفتن برو‌کارای ترخیصت و‌انجام بده رفتم ک انجام بدم ی دکتر گفت مشکلت چیه گفتم غروب حس میکردم درد دارم گفت میگیرفت ول‌میکرد یلحظه بدون فکر گفتم اره درحالی ک‌اصلا دردم اینجوری نبود زیادم‌نبود گفت باید بستری بشی گفتم بخدانمیتونم کسی و‌شهرمون ندارم پسرم پنج ساله تنهاست پیش کی بذارمش اخه این وقت شب گف من مسئولم باید بمونی منم پرونده رو‌ول کردم اومدم
