2777
2789

بستگی به تجربه هر کسی داره 

من خیلی اذیت شدم خیلی 

مادر شدن سخت ترین کار دنیاست ولی در عین حال شیرین 

فقط یه نمونش بگم که پسر من تا ۴ ماهگی شب تا صبح بیدار بود و روزا هم خیلی کم میخوابید . بی خوابی منو داغون کرد 

خدایا چنان کن که از چیزهای ارزشمند زندگیم ، جانم اولین چیزی باشد که از من میگیری ...

من زیاد دیدم توی فامیل و آشنا ولی خوب برای ما که بچه های سخت داشتیم ، بچه داری اونا آسون بود . من یه بار با یکیشون حرف زدم ، با اون بچه آروم و چند نفر کمکی که داشت بازم فکر میکرد خیلی سختی کشیده سر بچه . 

منظورم اینه که فقط وقتی اطرافت بچه ناآروم داشته باشی ، قدر آروم بودن بچه رو میدونی وگرنه که همه براشون سخته بچه داری 

البته یه عشق عجیبی هم همراه بچه هست که خیلییی کمک میکنه توی تحمل کردن سختی ها 

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دقيقا من بارداريم سراسر استرس بود و نتيجشو بالا گفتم جاريم اروم و خوش خوراك من ويارم وحشتناك بود بچم ...

من با تمام كسايي كه بهم استرس وارد ميكردن قطع ارتباط كردم 

اينستامو پاك كردم كه هر روز خبر بد نخونم 

موزيك خوب گوش ميدم قران گوش ميدم كتاب خوب ميخونم ، با دخترم كلي حرف ميزنم ، براش كلي خاطره يادداشت كردم 

خداروشكر از اين مدلا نبودم كه تهوع داشته باشم يا بالا بيارم 

ولي ذائقه غذاييم يكم عوض شد . خدارو هزار مرتبه شكر كه همسرم همراهيم كرد و به خواسته هام اهميت. داد 

تو كل بارداري يك بار خانواده خودم اومدن براي تبريك و كادو دادن 

چند هفته پبشم در حد چند ساعت خواهر شوهرم و شوهر و بچه هاش 

حفظ آرامش از همه چي مهمتره 

خواهر بزرگ من شاغل بود و سر كار خيلي اذيت ميشد تا دو روز قبل زايمانشم رفت اداره ،خانواده همسرشم اذيتش ميكردن ، اين وسط پدرشوهرشم فوت شد ديگه اصلا بارداري قشنگي نداشت، واقعا بچه نا ارومي داشت ، جوري كه ديگه نرفت سر مار ، هنوزم پسرش بعد ١٥ سال بداخلاق و عصبيه ، خودش ميگه كاش قبل بارداري ديگه سر كار نميرفتم ولي بعدش اينجوري نميشد 

خواهر دومم هم شاغل بود ولي خب اصلا ادم استرسي نبود ، كلا همه چيو راحت ميگرفت ، و اينكه واقعا با بقيه كم رفت و امد كرد ، بچه اش خيلي اروم و خوب بود 

بچه ها فرق دارن،خودتو واسه خرچیزی آماده کن،بچه اولم دختره،فوق العاده آروم بود،شبا با خودم میخابید تا۱۰ صبح،بینش فقط بیدار میشد شیر میخورد و میخوابید،عصرم کنارم ۲_۳ساعت میخوابید،بین روزم باز میخابید،فقط ۲_۳بار یادمه شدید گریه کرد در حد۵دقیقه،بعدش آروم بود،پسرم اما رفلاکس داشت و همش تو خواب زور میزد،اما گریه نمیکرد اما از الان که ۹ ماهشه فضولیاش شروع شده

من پسرم نوزادی خوبی داشت. یعنی فقط یه ماه اول نصفه شب شیر میخورد میخوابید بقیش تا صبح خواب بود ولی امان از وقتی راه افتاد....

من آدم عجیبی ام، مثل خودم یعنی ندیدم تاحالا. دوتا ورژن از خودمو معرفی میکنم. ورژن اول، نوع نوجوان دهه هشتادی و شاداب و هیجانیِ منه، عاشق آهنگای سلناگومزه، اوتاکوعه، رمان فانتزی نویس و گرافیسته، زبان انگلیسی کار کرده، یکم انیماتور بوده، یوتیوبگردی میکنه، تخیلاتش و کاراکتراش براش زنده ان، ذوق ذوقی و عاشق گوگولیجاته 🥰 پایه رقص و بیرونگردی و شهربازیه 😁 تکواندوکار بوده و... | ورژن دوم من، نوع بالغ و عاقله یه زن مذهبی و خونسرد که طلبه است، ازدواج کرده و مامان شده، چادریه، در مواجهه با مسائل عاقلانه تصمیم میگیره، کتاب خونده و مطالعه فلسفی داشته و سخنرانی گوش میده و دوره های مخصوص شرکت میکنه و جلسات اخلاق داره، عاشق شهدا بوده، عاشق مشهد و کربلاست و... | و من همه ی اینها هستم 😊 شاید خیلی های دیگه مثل من باشن و نتونن خودشونو خوب بشناسن. اما به نظر من ، ما باید همه جنبه های خودمونو درک کنیم و بپذیریم تا به آرامش برسیم 🌷 اتفاقا شاید دنیای بدون مذهب ترسناک باشه یا دنیای بدون رنگ و آهنگ، خشک و نچسب... من جفت شخصیتامو دوست دارم 🙃❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز