نوزاد

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

خب سوالتو بپرس منم بچم یه روزی یک ماهش بوده الان دوسالشه

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1402/12/15

|

00:55

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

pinkorblue

مدیر استارتر

عضویت: 1401/03/11

تعداد پست: 963

خب سوالتو بپرس منم بچم یه روزی یک ماهش بوده الان دوسالشه

گفتم شاید به یاد نداشته باشن کساییکه مثل شمان

میخواستم بپرسم چند سی سی شیر خشک میدین بهشون

بعدش چند ساعت میخوابن

1402/12/15

|

00:56

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

بانوی_اول_نینی_سایت

عضویت: 1402/07/28

تعداد پست: 2692

خب سوالتو بپرس منم بچم یه روزی یک ماهش بوده الان دوسالشه

میشه بگی بچه دوساله ات چه اخلاقای داره من بچم تازه دوسالش شده احساس میکنم بداخلاق شده 

1402/12/15

|

00:56

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

setiya26

عضویت: 1399/06/11

تعداد پست: 15131

بچه من ۸ ماهشه 

هر دو ساعت ۳۰ سی سی به زور می‌خورد 

از سرزنش دوست تا مضحکه دشمن /تاوان تو را می‌دهم هر روز 

1402/12/15

|

00:58

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

گفتم شاید به یاد نداشته باشن کساییکه مثل شمان میخواستم بپرسم چند سی سی شیر خشک میدین بهشون بعدش ...

در کل بچه ی یک ماهه فقط یکی دو ساعت تا 3 ساعت بیداره بقیش خوابه. پسر من که اینجوری بود

من شیر مادری بود. ولی مادرایی که شیر خشکی بودن بچه هاشونم ممکنه یادشون بیاد. یه تاپیک بزن عنوان :مامانایی که بچه هاشون شیر خشکین. 

توضیح:نینیم 1 ماهشه. تو یک ماهگی بچه هاتون چند سی‌سی شیر میخوردن و خوابشون چند ساعت در روز بود

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1402/12/15

|

00:59

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

pinkorblue

مدیر استارتر

عضویت: 1401/03/11

تعداد پست: 963

بچه من ۸ ماهشه  هر دو ساعت ۳۰ سی سی به زور می‌خورد

من دو قلو دارم

الان ۶۰ سی سی میخورن

روی شیر خشک نوشته ماه دوم ۱۵۰ سی سی

ینی من بخوام نصف کنم میشه ۷۵ تا

خودمم شیر خودمو میدم اما نمیرسونم سیرشون کنم بیشتر با شیر خشک سیر میشن

1402/12/15

|

01:00

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

میشه بگی بچه دوساله ات چه اخلاقای داره من بچم تازه دوسالش شده احساس میکنم بداخلاق شده 

بچه منم 

اقتضای سنیشونه 

لج بازی 

بازیگوشی

مقاومت برای خواب 

کمی پرخاشگری 

بهم ریختن خونه بیشتر از قبل 

و از این قبیل 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1402/12/15

|

01:00

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

pinkorblue

مدیر استارتر

عضویت: 1401/03/11

تعداد پست: 963

در کل بچه ی یک ماهه فقط یکی دو ساعت تا 3 ساعت بیداره بقیش خوابه. پسر من که اینجوری بود من شیر مادری ...

ممنونم عزیزم 🌱

1402/12/15

|

01:01

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

بانوی_اول_نینی_سایت

عضویت: 1402/07/28

تعداد پست: 2692

بچه منم  اقتضای سنیشونه  لج بازی  بازیگوشی مقاومت برای خواب  کمی پرخاشگری&n ...

استرس میگیرم میگم نکنه همینجوری بداخلاق بمونه 

1402/12/15

|

01:01

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

ممنونم عزیزم 🌱

فدا❤️

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1402/12/15

|

01:01

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

استرس میگیرم میگم نکنه همینجوری بداخلاق بمونه 

قطعا اینکارا از روی بچگی و مختص به سنشونه 

اما اگر الان یه سری مدیریت هارو نکنیم ممکنه بچه در آینده روش تاثیر بزاره 

مثلا باید خشم و عصبانیتامونو تا میتونیم کنترل کنیم 

تو این سن بهتره فقط از خطر دورش کنی و آموزشی و تربیت بمونه برای بعد و اگر چیزی قراره یاد بگیره فقط در غالب بازی 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1402/12/15

|

01:09

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب