2777
2789

 خاطرات آشنایی و ازدواج می تواند یکی از شیرین ترین لحظات و دوران در زندگی هر شخصی باشد. بعضی وقتها خاطرات آشنایی شیرین یا تلخ است اما سرانجام خوبی در ادامه دارد. خاطرات آشنایی شما با همسرتان چگونه بود

چه موضوع جالبی :))) همکلاسی دانشگاه بودیم . سر پایان نامه ارشد برامون کلاس آموزشی کذاشت که کمک بچه ها کنه نگو به خاطر اینکه منو بیشتر ببینه این کار رو کرد .وسطای ترم که بهم پیشنهاد ازدواج داد و خیالش راحت شد کلا کلاسی رو هم که گذاشته بود پیچوند :))))))

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


چه موضوع جالبی :))) همکلاسی دانشگاه بودیم . سر پایان نامه ارشد برامون کلاس آموزشی کذاشت که کمک بچه ها کنه نگو به خاطر اینکه منو بیشتر ببینه این کار رو کرد .وسطای ترم که بهم پیشنهاد ازدواج داد و خیالش راحت شد کلا کلاسی رو هم که گذاشته بود پیچوند :))))))

:)))))) چقدر باحال
مثل رود جاری باش، نه مثل مرداب ساکن و....
2805
یکی از دوستام توی دانشکده منو برای داییش خواستگاری کرد و ازدواج کردیم الانم 8سال گذشته و یه دختر داریم شکر خدا
فاطمه جونم دختر نازم هزاران بار خدارو شکر میکنم که تورو بهم داده.عاشقتیم منو بابایی
سلام.من وهمسری همسایه بودیم .خداروشکر الان خیلی خوشبختیم وپسر یکی یدونم خوشبختیمونو دوچندان کرده.خدایا شکرت.
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت.8اردیبهشت92 خدایا شکرررررررررررررت
همسرم از اقوام بود اما سالی یه بار هم همدیگه رو نمی دیدیم امد خواستگاریم من جواب رد دادم تا یه سال مدام میامد و میرفت و ... وقتی ازدواج کردیم گفت از بچگی دوستم داشته الان 6 سال با همیمم و یه پسر 2 ساله دارم
 گاه دنیا فقط با یک نفر پر میشود ........................
همسرم دوست داداشم بود همش میدیدیم همو ولی اصلا فکر نمیکردم باهاش ازدواج کنم 3 بار پیشنهاد داد در عرض 2 سال, رد کردم ولی بعد احساس کردم که عاشقش شدم بعد یه مدت کوتاه که دوباره اومد قبول کردم.... الان روزی هزار بار شکر میکتم که با همچین ادم خوش قلبی ازدواح کردم...
دوست صمیمی خواهرم خاله همسرم بود که معرف ما شد.همیشه دعاش میکنم که منو با همچین انسانی اشنا کرد7ساله باهم هستیم و 1پسر2ساله دارم
گل پسرمن ۸ سالشه خداجونم ازالان دعا میکنم یک عروس خوب و نجیب و پاکدامن نصیبم کنی امین😉😉😉
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز