2777
2789
ماهم همکباسی دانشگاه بودیم از همون روز اول انگار عاشق شده بود و به هر بهونه ای همه جا دنبالم بود ترم سوم خواستگاری کرد منم که تو این مدت واقعا خوشم اومده بود ازش با اینکه هیچوقت صحبتی باهم نداشتیم اما قبول کردم.خیلی واضیم خیلی دوسش دارم.٧ ساله باهمیم هنوز حتی وقتی خونه نیست بهش فکر میکنم دلم براش میریزه.خداکنه همه از انتخابشون راضی باشن😇❤️
هفت پشت غریبه بودیم خواستگاری که بهش جواب منفی داده بودم و از قضا فامیل همسرم بوده منو به ایشون معرفی کرده بود . بعد اونا هم اومدن خواستگاری و ..... الان دو تا فرشته خوشکل داریم یه پسر و یه دختر ناز که ماحصل زندگی 5 ساله مون هستن خدایا شکرت
زندگی داره به ما لبخنــــــــــــــــــــــــــــــــد میزنه





Lilypie Maternity tickers

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من و همسرم خیلی اتفاقی از کنار هم رد شدیم.همسرم میگه یکی بهم گفت برو دنبالش!همونه ک میخوای. منم ک فکر کرده بودم قصد مزاحمت و حتی کیف زنی داره میدویدم.حالا بیچاره تیپ و شخصیتش بانکیه.ب دزدا نمیخورد. دوهفته دیگه ام نی نی مون ب دنیا میاد
2805
من وهمسرم توی یه روز بارونی باهم ااشنا شدیم. یه روز داشتم ازدانشگاه میومدم خونه سر راهم یه باشگاه اسب سواری بود بارونم میومد چه جووووورررررر یه دفه یه اسبی از روبه روم داشت میومد منم که هیچوقت ازاسب نمیترسیدم نمیدونم چی شد یه دفه بدوکردم اون سمت خیابون و همینجور که داشتم میرفتم یه ماشینی بوق زد ویه آقای باشخصیت که الهی قربونش برم پیاده ششد گفت خانوم بارون شدیده اجازه بدین برسونمتون منم که هیچوقت از این کارانمیکردم رفتم سوارشدم تا خونه هم حرفی نزدیم.یه کوچه بالاتر پیاده شدم که کسی نبینه. بعددوهفته اومدخواستگاریم.الان سه ساله که ازدواج کردیم وتیر نی نیم به دنیامیاد.

😙گل پسرم قندعسلم فتوکپی برابر اصل خودمه😙 شوهرم خیلی خوشبخته ازمن یه کپی کوچولو شده داره مگه نه🤗😍              اسمم دانا س دوستان

چقدر خوبه که اکثریت از ازدواجتون راصی هستید ،ولی برا ما خوب شروع شد ولی بد تموم شد فقط و فقط بخاطر خانواده بدش،خدا از مادرو خواهرش نگذره ،این زندگی میتونست عالی بشه ولی نذاشتن 

ما با هم اینترنتی آشنا شدیم

ما هم همینطور ،سایت همسریابی،بار اول جواب نه دادم یعنی نظر هر دو منفی بود من بخاطر عدم جدیتش برای ازدواج اون دلش به ازدواج نبود داستان داره که طولانیه...،بعد یکسال پیشنهاد دوباره ،مشاوره ،آشنایی چند ماهه الان یه بچه داریم

شاید برای من جالب ترین آشنایی باشه! من تو دانشگاه با پسری دوست شدم که از نظر ظاهری خیلی خوب بودش  فقط دوست بودیم همین! بعد ی مدت  دیدم  اصلا بهم محل نمیده و ... دورش خیلی شلوغه و فقط بخاطر اینکه خرخون بودم  و جزوه براش بنویسم اومده بود سمتم  منم  تمومش کردم  بعد ی روزی   دیدم ی پسر خیلی موجه میاد دنبالش و باهم میرن بیرون! آمارشو دراوردم و فهمیدم  پسرخالشه و برعکس اون اولیه خیلی  باوقار‌ و متین و خیلی بدلم نشست! توی اون مدت خیلی پیشنهادا داشتم ولی بخاطر اون پسر موجه همشو رد میکردم و‌تو دلم عاشقش بودم حتی اون پسر اولیه ام اومد سمتم باز ردش کردم!!!  خلاصه ی روز شوهرم همون پسرموجه اومدو بهم پیشنهاد داد و بعد ۹ سال زنش  شدم و شدیم بهترین رفیق و همدم هم  دو سالی هس  زنشم 😍 و نینیمونم تو راه 

[QUOTE=240107065]خوش بحال همتون که ازدواج کردین من ک مجرد سنم رفته بالا همش گریه میکنم[/QU


ازدواج قسمت همه میشه عزیزم،توانایی هاتو بالا ببر،الان هم خوب و شاد زندگی کن که بعدا هم بتونی.ان شاءالله ازدواجی خوب و سالم قسمتت بشه در بهترین زمان که خواست خداست🦋





منم همسری استادم بود فکر نمیکردم یه روز شوهرم بشه باهاش کلاس داشتم بعد یه ترم سره اشکال درسی پرسیدن ...

خوشبخت باشین و عاشق🌹🌹بیشتر از اون روزا بگو...من این نحوه ی ازدواج خیلی جالبه برام

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز