تو هفته ۸ برای اولین بار رفتم سونو. تا لحظه ای که صدای قلبشو شنیدم بارداریمو باور نکرده بودم. اشک تو جشمام جمع شد. از اون موقع تا حالا که هفته ۱۵ هستم دوبار دیگه صداشو شنیدم و هردفعه اشکم سرازیر شده. خدا رو شکر واسه این لحظات شیرین...
امیدوارم هر خانومی این لحظه قشنگ رو تجربه کنه
به حق همین ماه عزیز خدا این حسه شیرینه مادر شدنو به همه منتظرا بچشونه .این نعمته بزرگو دریغ نکنه ازشون .خدا بچه های هممونو حفظ کنه در پناه خودش
از اول بارداریم هر بار میرفتم مطب دکتر میدیدم مامانا با شکمای بزرگ دراز میکشن و صدای قلب نی نی شونو میشنون.لحظه شماری کردم تا کی دکتر به من بگه دراز بکش صدای قلب نینیت رو بشنویم. هفته14 بود که بالاخره نوبت من رسید و دراز کشیدم.دستگاهو که گذاشت رو شکمم هیچ صدایی نمیشنیدم.خیلی استرس گرفتم،ترسیدم.دکتر فهمید و گفت میشنوی صدای کوچولوت رو؟گفتم نه!گفت خیلی آرومه،دقت کن. مثل تیک تیک ساعت بود ،خیلی آروم. دکترگفت چون هنوز کوچیکه این طوریه،بزرگتر میشه اینقد شیطون میشه که خودت میمونی توش. فردا میرم دوباره صدای قلبشو بشنوم.برام دعا کنید مامانا
واقعا عالی بود ولی حیف یه روز بعد بدنیا اومدنش خداحافظی کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز