نباید طلاهات را براش می فروختی
از الآن به بعد حواست را بیشتر جمع کن
یک دوستی داشتم شوهرش اول خونه ی بزرگ سازمانی داشت
بعد دوستم کلی جهیزیه برد
بعد شوهرش به بهونه ی عوض شدن خونه و رفتن به خونه ی کوچک تر
کل جهیزیه ی زنش را فروخت زد به حساب خودش
به بهانه ی ماشین خریدن تمام طلاهای زنش را فروخت
برای زنش کار دو شیفت پیدا کرد
خودش خرید نمی کرد
دوست من تمام حقوقش را لباس و آرایشگاه و مواد غذایی برای خودش می خرید.
از حقوق شوهرش اصلا خبر نداشت
پس انداز نداشت
حتی هزینه های دخترش را خودش می داد.
شوهرش چون نظامی بود همیشه آف بود و تو مرخصی
شوهرش و دخترش همیشه دوتایی و بدون مادرش با هم می رفتند سفر
یک روز شوهرش به دوستم گفت مهریه خرافات است حاضری ببخشی؟ ما آدم های مدرن هستیم
دوستم رفت مهریه را ببخشه تو محضر
شوهرش از قبل کاغذ آماده کرده بوده که نفقه و اجرت المثل و مهریه همه چیز را ببخشه
این دیوونه هم امضا می کنه
دو سه روز بعد شوهرش و دخترش از خونه بیرونش می کنند.
سال ۹۸ بود
من خیلی ناراحت بودم
تاپیک زدم اینجا از فتوکپی همون برگه ی محضر.
وکلا گفتند هبه نیست و نمیتونه کاری کنه
و نهایت بعد از بیست سال کار دو شیفت
بدون اینکه چیزی به نامش باشه
بدون یک گرم طلا
و دوباره خودش باید کار کنه و خرج خودش را بده
بچه هم با پدرش است.