من از خانواده ام دورم اونا شهرستانن و من تهران. شوهرم تازه کارش رو عوض کرده و الان قراره بره ماموریت خارج از کشور. از این به بعد هم همینه. سالی چند بار ممکنه بره.
اولا که اصلا فکرش رو نمی کردم که اینقدر وابسته باشم ولی از همین الان نرفته به شدت دلتنگ شدم.
دوما نمی تونم همراهش برم چون نه من مرخصی دارم نه اون می تونه خانواده رو همراهش ببره
سوما من از تنهایی می ترسم نمی تونم خونه تنها بمونم، مامانم نمی تونه بیاد چون بابام تنها می مونه. بابام هم تو این فصل که میاد تهران تنگی نفس خیلی اذیتش میکنه.
خواهرم و خواهرشوهرم که بچه هاشون دانش آموزن و نمی تونن بیان
خونه برادرشوهرم تهرانه، برادرشوهرم میگه بیا خونه ما بمون. با جاریم روابطمون بد نیست ولی رسمی هستیم و اصلا راحت نیستم دو هفته برم خونه شون.
از الان بابت دو هفته تنهایی استرس گرفتم.
شما بودید چیکار می کردید؟