اما عاشقه بازی کردن با بچه هام.
من اصلا بچه بغل نکردم الکی راه برم تو خونه و بیرون اصلا وقتی که نوزاد بود که وقتایی که گریه میکرد یا شیر میخواست فقط بغل بود تو آرومیش فقط توگهواره یا راکرش بود جلو خودم باهاش حرف میزدم'نازش میکردم بیرون کالسکه تو ماشینم تو صندلی برا همین شکر خدا نه وابسته شد زیاد نه الکی گریه میکرد
مانیا جان دوران بارداری هم ارامش مادرذموثره؟ من کلن عصبی و غمگین نیستم اما نمیدونم چرا از جیغ اذیت میشم
مانیا افرین نه. لوسش کردی نه بی محبتی بهترین کاره
مثلا اون میشه گربه من میشم صاحبش نازش میکنم براش قصه میگم میخوابونمش هرشب یه حیوونی میشه یا مثلا میشه مامان من منو میخوابونه یا اسم حیواناتو میگه من صداشو درمیارم یا برعکس بیشتر بازی کلامی که هیجان انگیز نباشه
دوستم حتی حموم هم میرفت بچش گریه میکرد گفتم اگه اینطوریه نمیخوام همشش تو بغل بود
من تو این سه سال اندازه ده سال تکان و انرژی گراشتم چون دخترم زیاد بیمار میشد ... راگزما داشت و مدام خارش و سوزش پوست و بیست و چهار ساعته گریه ... حالا هم که جیغو و اذیتاش تحلیلم برده و این که برای خواب لج میکنه
نازیلا جون من سر پسرم کارمند بودم'استرسم خیلی زیاد بود زیادم گریه میکردم ولی شکر خدا پسرم خیلی آروم بود
اخی طفلک'خیلی سخته الان خوب شده؟
خدا به بچه هایه گلتون سلامتی بده
عزیزم تا اونجایی که تجربم بود براتون نوشتم امیدوارم دخترت آروم بشه براش سوره والعصر زیاد بخون نازیلا جون شما هم انشاالله به سلامتی مادر بشید شبتون بخیر
از فردا شب حتما کارایی که مانیا جون گفتم رو انجام میدم ... ممنون که راهنمایی کردی عزیزم ...مرسی از وقتت
نه عزیزم کاملا خوب نشده و باید همیشه مواظب پوست و خوارکش باشم تا دوباره خارش و سوزش نگیره
وای هانا بخدا منم سرسام گرفتم حرفای دل منو زدی دخترم سه سالونیمشه گاهی میهوام جاش بذارم فرارکنم خودش میکه مامانی گریه م تموم نمیشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز