دقيقا همین نگاه و همین تحلیل ها و برداشت هات رو میگم! خیلی خوشم میاد از این روشت. و این ماجرایی که گفتی واقعا برای من تاثیرگذار و آگاهی بخش بود. همینطوره، حتی حیوانات هم در شدت غرایز خودشون یکسان نیستن.
خوشحالم برات مفید بوده نیل مهربانم☘️
نیل من تو کارم چند بار شکست خوردم،طوری ک خیلی ها نتعجب بودن از شرایط پیش اومده برام و خودم هم هنگ،
یه بار ب خودم گفتم ببین فلانی تو تو کنکور راحت نوفق شدی در حالی ک خیلی ها با تلاش بیشتر از تو چند بار کنکور دادن تا رتبه مد نظرو بیارن،
تو راحت باردار شدی و راحت زایمان کردی در حالی که خیلی ها اتقد بیبی چک زدن دیگه از تست مجدد فوبی دارن،
خون تو از بقیه رنگی تر نیس،چیزی که تو رلحت طی کردی برا بقیه ناکامی بوده،حللا تو جریان شغل هم بقیه راحت طی کردن تو چند بار ناکام شدی
من دور تو بگردم که اینقدر خوش ذات و با محبتی 💖😍😍😍💖 امیدوارم همینطور باشه. این برای من باعث افتخاره.
دقیقا همینه که میگم تو رو بهتر از همه میدونه که اینقدر باهات لجه. انگار بقیه که به اندازه تو باهوش نیستن، برای خوب به نظر رسیدن محتاج فریبکاریهاش بودن و این باعث تسلی خاطرش میشده؛ چون از همه لحاظ در موقعیت برتر قرار داره نسبت به اونا. این یعنی اونا هیچ وقت تهدیدی برای «منِ» بزرگ، اما پوچ و تو خالیش محسوب نمیشن و اون همیشه به عنوان یه موجود برتر و خداگونه (چیزی که کمال مطلوب یه خودشیفته هست) بهشون و به سرنوشت شون تسلط و برتری داره.
اما درباره تو اینجور نیست! تو اونی هستی که برای دیده شدن نیازی به این تقلبها و فریبکاری هاش نداشتی. خودت بی نیاز و مستقل از اون میدرخشی و این خاری در چشم خودبرتر بین اونه!
آره عزیزم، اینجوری که به اتفاقات زندگی نگاه کنیم میتونیم با خیلی از ناکامی هایی که میتونه بقیه رو زمین بزنه مقابله کنیم. این یه قدرت و برتری ذهنیه که آدمایی مثل تو دارن. و اینجور که من از دور میبینم، واقعا خاصیت شگفت انگیزی در بهبود و موفقیت تو داشته. 👍👍👍👍
عزیزدلمییی تو نیل قشنگم آبجی مهربونم امیدوارم حالا حالاها تعلیغ نشم و طولانی مدت از شما خواهرای مهربونم و محبت و بینشون استفاده کنم ❤️❤️❤️❤️😍😍😍
آره و اینکه اونا اگه این بد ذاتی می‌کرد در حق کسی چیزی نمیگفتن اما من میگفتم مامان این رفتار اشتباهه و این گفتن محترمانه من براش علنا حکم اعلام جنگ داشت
کلا من انگار اخلاقم و قیافم ازونا نیست حتی از بچگی میگفتم چجوری این همه فرق هست ببین اونا ی طرف بودن من ی طرف اینقدر ک حتی فامیل ب شوخی میگفتن تو انگار فرزند خونده ای و میخندیدن خودمم همش حس میکردم بچش نیستم اما هستم متاااسفانه❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹
شوهرم بهم گفت
خانواده برای همه منبع ارامشه
برای تو شده منبع استرس و ناراحتی و نشخوار فکری منفی
یعنی نه تنها اون ارامشه رو نداری بدتره دلیل ناارومی هم هستن
خانواده من ک دق دلن!! خصوصا خواهرم و مادرم
همه کارای مامانم تحت تاثیر خواهرمه
دو تا خودشیفته ب جونم افتادن
سال نو تون مبارک دوستای من
من کم میام
حقیقتش دارم سعی میکنم اصلا ب مادرم فکر نکنم
و ب زندگی و برنامه های خودم برسم
و تمرکزمو بذارم رو رشد و پیشرفت خودم
چند تا از کامنت ها تو خوندم
پره خشم سرکوب شده ای
کاش بری روانشناس بخاطر خودت
میدونی منم مث تو هستم اما شدت کمتر
منم هیچی نمیگفتم اما باید سلیطه میبودیم راه درست این بود
اما ما ها درست تربیت نشده بودیم بلد نبودیم منم سکوت میکردم اما اگر سلیطه بازی در میاوردم بهتر بود و فقط سرکوب بود و سرکوفت
منم ی بار داشتم درد دل میکردم گفتم تو اعتماد بنفس منو داغون کردی و من خیلی تو زندگی عقب افتادم خوشحال شده بود
آره من ظاهرم ظریف و دخترونه آنا با نم یه خشم هیولایی دارم
میدونی اینقدر میرید بهم ینی من هیچی نمیگفتم کتک. میخوردم. میخواستم سلطیه باشم خون ب پا میشد اما باید میذاشتم بپا بشه وقتی منو در هر صورت آدم بده میکردم اگه برگردم عقب حتی بکشنممم سلیطه میبودم
نشستم چند صفحه رو خوندم
چقد قشنگ راهنمایی میکنین
چقدر قشنگ راه های درمان رو پیدا کردین و طی میکنین
دوستون دارم برام مفید بود خیلی
بوس ب همتون
الانم هیمنه ینی یجور حیله گره ببین اول یه چیز بی ربط میگه ک عصبی بشی وقتی ک کاملا میبینه محکوم و داری توسط یه واسطه قضاوت میشه
خوب با چیز بی ربط عصبیت میکنه و بحثو به حاشیه میکشه بعد ک تو واکنش بدی میگه نگااااه کم چی یمگه و اون وقت حمله میکن این بی ادبه اینجور رفتارم سکنه ووو کلا همه چیو بر علیه میکنه و اینجور لا گوشونی میکنه چیزی ک از اول داشت زیر سوال میرفت و معلوم میشد محکوم بودنش
مامان من روشش اینه ک اگ خطایی ده سال قبل داشتم
بار ها و بار ها میگه
جلو روم و پشت سرم
تاریک ترین وجهه ی منو همیشه دم دست داره و میگه
منم کاری ازم بر نمیاد
حتی دختر خالم میبینم حرفای اونو میگه
میگه تو اینجور بودی اونجور بودی مامانتم میگه
دهان همرو باز میکنه
وای چه تاپیک عجیبی،من یه دونه بچه دارم ،چیکار کنیم که کنترلگر نباشیم؟ نکنه کنترلگر باشیم و خودمون خبر نداشته باشیم
دقیقا اینم همینهههههه
ببین عین سگ ها من متاهل بودم بم حمله می‌کرد
بعد ب همه میگفت زهرا منو زده ینی من
بعد 10 سال بعد میبینی هنوز میگفت آره تو منو زدی پیش بابات بی ارجم کردی حالا بابام. میشناسمش تره هم براش خورد نمیکنه ها اینو مینداخت گردن من ک بخاطر تو شوهرم باهام سرده
اینارو باید از جلوشون در لایی میشینن سرجاشون وگرنه وقاحتشون ته نداره
