2777
2789
عنوان

کیا خونشون طبقه بالای مادرشوهر هس؟

473 بازدید | 15 پست

اوناییکه با مادرشوهر توی یک ساختمون هستین چندوقت یکبار سرمیزنید؟اگه دیر برین کم محل میکنن؟اینم بگم من 7ماهه باردارم و ی بچه 2ساله دارم و از اول بارداری چه بچه اولم چ این یکی هیچ کمکی بهم نکردن حتی سر نزدن یا حتی زنگ ،هیچ وقت غذایی چیزی برام نفرستادن بگن بارداره یا اینکه دعوت نمیکنن،من میرفتم خونشون بچمو خودم باید نگه میداشتم خیلیم شیطونه همش باید دنبالش باشم ولی خونه مادرم که میرم خواهرم و مامانم کلا بچمو نگه میدارن من استراحت میکنم حالا چندباری مادرشوهرمو دیدم کم محل میکنه ب شوهرم گفته دائم خونه مادرشه اینجا کم میاد ،شماباشین چیکار میکنین

آی وی اف انجام دادم و این ماه انتقال جنین فریز دارم،،،فقط 2 تاجنین برام تشکیل شد،،، دوستای خوبم لطفا اگه ممکنه  برام ی صلوات بفرستین ک مثبت شه و نی نی بیاد توی دلم ممنون از همتون😍😍 ،،،،،4 آبان 98 انتقال دادم متاسفانه منفی شد 😳

من .یه روز در میون نهارو میرم پایین .رابطمم باهاشون خوبه چیزیم از هم ببینیم نادیده میگیریم به رو خودمون نمیاریم.باردارم منم نیومدن بالا تاحالا ک کمک کنن منم انتظاری نداشتم همون ک یه وعده رو میرم پایین کافیه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم من طبقه بالای مادرشوهرم هستم..باردار بودم بچه اولمو همیشه هر چی درست می‌کرد برام می‌آورد.. بچم هفت ماهش بود دومی باردار شدم بازم کلی کمکم کرد و بچه اولمون نگه می‌داشت در روز یکی دو ساعت و برام هر غذایی که می‌پخت می‌آورد.. مادر خودم کمی دور بود اما مادرشوهرم مثل مادر خودم بهم کمک کرد..هر وقت مهمون دارم یا تولد بچه‌ام کلی کمکم میکنه و من همیشه مدیون مهربانیش هستم

من طبقه بالاشونم ،گاهی هرر روززز پایینم و اگه  نرم هم  پدرشوهرم زنگ میزنه که شام دارم میپزم تو نپز بیاید پایین با هم بخوریم ،

الان سه ماهه باردارم ،کلا نمیرم چون حالم خوب نیس اونا هم درک میکنن ونمیگن بیا  میگن استراحت کن ،،یکی دوبار غذا گفت بفرستم ،گفتم نه نمیتونم بخورم نفرستید ،ولی گاهی با پسرم میوه و بستنی و خوراکی میفرستن بیاد بالا 

۱۷ ساله عروسشونم به اخلاق هم عادت کردیم و ناراحت نمیشیم از هم 

عزیزم همشون بلا نسبت 💩 هستن ‌‌...تو از همسایت باید انتظار داشته باشی ولی از خانواده شوهر نه. من هفته ای یکبار یا نهایت دوبار میرم  اونم بالاجبارررر

...خدایا شکرت واسه معجزه ای که بهمون دادی😍❤...من از تبار غربتم.....از آرزوهای محال🌈 در من هزاران امید فریاد میزند

به همسرت بگو الان که باردارم هم خووم حالم خوب نیست هم از اون یکی بچمون نمیتونم مراقبت کنم و دنبالش باشم.اونجا مامانم و خوهرا حواسشون بهمونه.نمیخوام مامانتو اذیت کنم

با سیاست و ملایمت جواب همسرتو بده.پشتت در میاد و دیگه مادرشوهرت نمیتونه چیزی بگه

اصلا با حالت گله و غر بهش نگی عزیزم

خودتم چندروز یه بار به مادرشوهرت زنگ بزن

با شوهرتم برو اونجا شب بکی دوساعتی بشین ک نگه ندیدمت.شوهرتم میبینه که مادرش نمیتونه به شما برسه


طبق نظر همسرم عمل میکنم یعنی اگر لازم باشه یکم سختی میدم به خودم که ایشون راضی باشه ازم . بنده هم توی یه ساختمون زندگی میکنم با مادر همسرم.هرروز هم یا ما میریم یا اون میاد خونه ما.صبحانه و ناهار  که همسرم منزل نیس تکی میخورم ولی شام که همه خونه ایم یا ۲نفری با همسرم میخوریم یا ۸۰ درصد مواقع با مادر همسرم سه نفری میخوریم.مادرشون شاید خیلی وقت ها رفتاری داشته یا حرفی زده که من ناراحت شدم، به رو نیاوردم و همسرم بعدا با مادرش مطرح کرده تا تکرار نشه.نمیگم ازون خانم های مسن و مهربونه،نه‌.به وقتش بی حوصله و بداخلاقم هست.البته توی مریضی های من همیشه سوپ و غذا میپزه میاره.در کل من با خودم گفتم به خاطر رضایت همسرم و اینکه حال دلش خوب باشه میرم خونه مادر شوهرم و سر میزنم.چون خدایی نکرده دو روز دیگه مادرش نباشه، حسرت توی دلش میمونه که چرا به مادرم خوب نرسیدم چرا کم گذاشتم. من میخوام باعث این حسرته نباشم

عزیزم همشون بلا نسبت 💩 هستن ‌‌...تو از همسایت باید انتظار داشته باشی ولی از خانواده شوهر نه. من هفت ...

نه عزیزم من بدی ندیدم از مادرشوهرم مخصوصا..بین همه فامیل شوهرم فقط مادرشوهرم خیلی عزیزه برام..خواهرشوهرامم همینطور خداروشکر 

همین جوری ادامه بده بهش اهمیت نده من که اصلا نه منو میخوان نه بچمو ولی هر روز میومدن بخورن بپاشن دریغ از به کم کمک ومحبتت وقتی بچه اوردم منم زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم من دیگه بچه دارم نمیتونم بهتون خدمت کنم که بعد از اتفاقات زیادی الان پاشون از خونم بریدم ولی با شوهرم در ارتباطه همین دیروز زنگ زده بود به شوهرم گفته بود بیاین سر بزنین مردم ازم میپرسن چرا بچهات نمیان سر بزنن فقط برای حرف‌ مردم ما رو میخواد منم نمیرم 

الهیییییییییییییییییییییییییییی درررررررررررررررررررررررررررررررد همه مادرشوهرای خوب بخوره تو فرق سر مادر شوهر من

نه غذا نه کمک تو بارداری غیر بارداری زایمان بعد زایمان

هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ تعطیل

الانم سکته فرمودن و فلج شدن لال شدن

اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بیشتر به سرت بیاد ایشالا

نه عزیزم من بدی ندیدم از مادرشوهرم مخصوصا..بین همه فامیل شوهرم فقط مادرشوهرم خیلی عزیزه برام..خواهرش ...

از شما استثتا هست خوشبحالت قدرشو بدون پس

...خدایا شکرت واسه معجزه ای که بهمون دادی😍❤...من از تبار غربتم.....از آرزوهای محال🌈 در من هزاران امید فریاد میزند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز