سلام دوستان دیروز مهمون داشتم ،از صبح ساعت ۸ بیدار شدم و مشغول اشپزی و ...ظهر شوهرم اومد بعد ۲ ساعت استراحت ازش خواستم کمکم کنه پا شد ،ولی شروع کرد به نق زدن و ...بعد گفت چقدر فلانی برات مهمه که داری براش خودکشی میکنی منم گفتم اتفاقا من اصلا اونو ادم حساب نمیکنم یه دختر بی ادب که حتی اداب معاشرت اولیه رو نمیدونه و ... بعد عصبانی شد و خاطر عروس عموش بهم چیز گفت،حالا جالبه ما اصلا باهاشون رفت و امد نداریم دفعه اول بود که می اومدن،ولی به خاطرش جبهه گرفت ،و جارو زد و طی کشید و هیچ کمکی بهم نداد ،خودم چهار مدل غذا ،سالاد و دسر و ...درست کردم به اضافه نظافت منزل ،باردارم و تا اخر شب واقعا هلاک شدم اخر شب حتی یه تشکر خشک و خالی نکرد ،یه خسته نباشید ساده نگفت، رختخواب پهن کرد و جدا خوابید و الانم قهره ،حالم بده ،دیشب هم خواب درست نداشتم ،چه برخوردی باهاش داشته باشم؟