امشب قراره مادرشوهرم و ببینم چجوری رفتار کنم ؟ گلایه کنم؟

ببخشید ولی بیخود دلشون میخواست حضور داشته باشی،مگه بیکاری؟مگه علافی؟مگه خونه ی خونت کار نداری که یکسره به ساز اونا برقصی؟

قرار نیست اونا یکسره مهمونی بگیرن و توهم بلانسبت مث علافا یکسره به ساز اونا برقصی.

منم خونم یکسره بیکارم بخدا،یککککسره،فقط ساعت ۹ بلند میشم غذا درست میکنم که شام ساعت ۱۱ شوهرم میاد بخوریم.

ولی هیچجا نمیرم.

هیچکسم ازم توقع نداره،تک و توک مهمونیا،حتی مادر شوهرم زنگ میزنه دعوت میکنه ازم که برم،درست عین یک مهمون

عزیزم حق با مادرشوهرتون بوده حالا ایشون یک مهمونی گرفته شما میتونستید فردا برید دیدن خانواده البته ایشون بسیار با سیاست رفتار کردن جلوه مهمان هاشون و هواتون داشتن بحث اینه که به شما احترام گذاشتن و گفتن برید مهمونی 

بدترین نصحیت و حرف ممکن همینه هرحرفی ارزش گفتن نداره فقط یع ادم نادون میتونه هر حرفی پیش پا افتاده و خوب و بدی که تو دلش هست رو بریزه بیرون ادم مسایل مهم رو میگه اونم با توجه بع شرایط نه هر حرفی رو والا میشی یه فتنه گر 

حالا هم چیزی نگو،بگو شما خواستید دروغ بگید اختیار خودتونو داشتید،ولی اگه از من بپرسن دروغ نمیگم چون کار خلافی نکردم.همین.

ادامه هم نده

زندایی من هم سر این با مادربزرگم بحثش شد .دعواشون شد.

گلم اگه تو عزت و احترامی سرت نمیشه یکی دعوتت میکنه دوست داره داخل ادم حسابت کنه برداشتت اینه که بیخود میکنه مگه علافی و هیچ جا نمیری کاملا در اشتباهی مطمئن باش فقط ارزش خودتو اوردی پایین این راهنمای بی اساست فقط داره زندگی این بنده خدارو بهم میریزه مگه مادرشوهرش توهین کرده یا گفته بیا بلانسبت ک... من بشور که میگی بی جا کرده مهمون داشته زن پسرش رو عروسش رو دعوت کرده بیچاره مادرشوهرت و دور بریات چی میکشن از دست تو

یکم تنده ...حالا اندازه سر انگشت مهم نیست ..کش بده دعوا میشه .ولی گناه دروغ به گردن مادرشوهرس.ربطی به استارتر نداره

نه عزیزم من نگفتم گفتم کار بیجایی انجام بدن،من منظورم اینه نباید اینقد میرفت که توقع بیجا پیش بیاره که همش باید تو مهمونیا باشه و وظیفش شه و اینکه بعد ۵،۶ شب خونه خودش نبودن و در اختیار مادرشوهرش بودن،بازم برای اینکه یک شبش برای خودش باشه و کاری و بکنه که دوست داره،اینجوری رفتار کنن باهاش که ناراحت بشه.

اگه ۲ بار جواب رد میداد،راحت تر میتونست تو این موقعیت،بدون ناراحت شدن بره به خانودش سر بزنه

ببینید عزیزم ایشون به شما احترام گذاشتن و دوست داشتن به عنوان دختر و عروسشون شرکت کنید و البته جلوی مهمان ها هم هوای شما رو داشتن و گفتن تولد بودن نتونستن بیان شما باید از قبل باهاشون هماهنگ میکردید یا فردا به خانواده سر میزدید به حرف بعضی ها هم گوش نکید و گلایه نکنید چون باعث دعوا و ناراحتی میشه

فقط مادر شوهر تو اینجور نیس باورکن اکثرا همین هستن منم جایی نباشم یکی بپرسه مادرشوهرم میگه مثلا مریض بود یا با شوهرش جای دیگه دعوت بودن بعضی وقتا ناراحت میشم که طرف فکر میکنه چه مریضی داره کع نتونسم بیام یا چرا دروغ میگه ولی میدونم بخام گلایه کنم فایده نداره غیراز اعصاب خوردم بهم بریزع میگم بیخیال حالا دیگع گفته تموم شدرفت