بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من مث شما بودم بعد زایمانم اضطراب شدیذ گرفتم.با حمله پنیک.رفتمروانپزشک قرص خوردم.بچمم شیرخشکیشد.خودمم ب خودم کمککردم هی میزدم ب بیخیالی تاخوب شدم.شماخوبمیشید.نگران نباشید
هرچ تبر زدی مرا.زخم نشد.جوانه شد.ی دختر سختی کشیده ک از دل بیماری ومشکلات بیرون اومده..ودر حالجنگیدنه..چیزیکتورو نمیکشه.قویت میکنه.ناامید نباش.وپایین سن ۲۰ اصلا دوست نشو کهمش ضربه میخوری.
بچه شیر می دادم سرترالین خوردم به دلایلی سرخود قطع کردم اوضاعم خیلی بدتر شد بهم لاموترژین داد که خیلی عوارض داشت برای من.من تا دوسالگی دخترم درگیر بودم.من با مشاوره و روانشناسی بهتر شدم
من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست
۱۰ ماهه تحملم خیلی کم شده، زود عصبی میشم میخوام تنها باشم حوصله هیچکسو ندارم. ۶ ماه اول گریه های زی ...
پسر من 4سالشه همین علایم تورو دارم منم اقسردگی شدید بعد زایمانم گرفتم ماههای اول همش بی دلیل گریه میکردم
و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند ،عشق است.........سادگیم را،یکرنگیم را به پای حماقتم نگذار..انتخاب کردم که ساده باشم و دیگران را دور نزنم.وگرنه دروغ گفتن و بدبودن و ازار و فریب دیگران آسانترین کار دنیاست.بلد بودن نمی خواهد.